منزل به منزل آمدم از بهر
#دیدارت تا که بگیرم در بغل این قبر خون بارت
پ.ن: نمیتونست روی پاهاش بایسته
با
#ویلچر آورده بودنش از بین سنگ قبرها خودش رو کشان کشان به قبر پسرش رساند وقتی به قبر رسید، نفس نفس میزد، خودش رو انداخت روی سنگ قبر و با هق هق گریه گفت: عیدت مبارک پسرم، تو که نمیتونستی بیای دیدن من، اشکال نداره، من آمدم خونت، سال نوت مبارک مادر
پ. ن: بهشت زهرای تهران
#مادر_شهید_ارشدی_مقدم@bisimchi1