View in Telegram
جذامیان به نهار مشغول بودند و به حكيمي كه در حال گذر بود تعارف کردند...! حكيم بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...! جذامیان گفتند : دیگران بر سر سفره ما نمی نشینند و از ما می ترسند... ان حكيم گفت آنها روزه اند و برخاست.. غروب ، هنگام افطار حكيم گفت : خدایا روزه مرا قبول بفرما! شاگردان گفتند : استاد ما دیدیم که روزه شکستی... حكيم گفت : ما مهمان خدا بودیم. روزه شکستیم ولی دل نشکستیم.... @bisimchi💕💕💕
Telegram Center
Telegram Center
Channel