چیزی به انجام میرسد
کارل کرولو
ترجمهی بیژن الهی
یک کتاب قصه باز کن
روی زانوهات.
چه بود
جز سفری روی آبها؟
سفر کوتاه است
از گور به گور.
گذشته یک منظره میماند
با زنها، که چه زود
از میان میروند.
پایان سر میرسد
در آن حال که داری
دفتری ورق میزنی پُر عکسهایی
که در هیچ کسی، دیگر،
میل تماشایش نیست.
—درّهی علف هزاررنگ