در کشور تبلیغات، یک مرد، هر که میخواهد باشد و هر قدر حقیر و ناچیز باشد، همینکه با مغز خودش فکر کرد نظم عمومی را به خطر خواهد انداخت...
خروارها کاغذ چاپ شدهٔ شعارهای رژیم حاکم را منتشر میکنند، هزارها بلندگو و صدها هزار اعلامیه و اوراق تبلیغاتی که مجاناً توزیع میشود، گروه گروه ناطق و واعظ که در همهٔ میدانهای عمومی و چهارراهها خطابه میخوانند، هزاران کشیش که از فراز منبر خود همان شعارها را تکرار میکنند به حدی که همه ذله میشوند و همه سرسام میگیرند.
در این میان کافی است یک مرد حقیر، یک موجود تنها و ضعیف بگوید نه! و به گوش نفر پهلودستی خود زمزمه کند که نه! و یا شبهنگام روی دیوار بنویسد نه! تا نظم عمومی بهخطر بیفتد.
#اینیاتسیو_سیلونه | از کتاب: نان و شراب | مترجم: محمد قاضی
🖋☕️
@Best_Stories