بعضی یادآوری ها چقدر غمناکه
داشتم صورتم رو میشستم،چشمام بسته بود که یهو یادم اومد اولای ازدواجمون شبا که صورتم رو میشستم میرفتم تو تخت،تو تاریکی این مرد سرشو میذاشت تو گودی شونه م و چند ثانیه بعد میگفت بوی نینی میدی
دلم غنج میرفت
@berkeh27 •••🕸 ⃟꯭ـــــــــــ𓂃 ִֶָ