🔴 رمزگشایی از راهبرد هستهای ایران ٫ بخش دوم
🖊️ آریل لِسویت (کارشناس سیاست هستهای در بنیاد کارنگی)
🔹 مسلماً با توجه به ابهامها در زمینه مقاصد و استراتژی، این کار ساده ای نیست. این امر با توجه به چندگانگی نهادی، منافع سیاسی و تفکر کسانی که سعی در درک دیدگاههای تهران دارند ، پیچیدهتر میشود. با این وجود ، اظهارات ، اقدامات و ترجیحات آشکار ایران می تواند به ویژگی های اصلی استراتژی هستهای کشور اشاره هایی داشته باشد.
بلندپروازی تهران در دوران محمدرضا پهلوی برای اینکه روزی به یک کشور دارای سلاح هستهای تبدیل شود، مشهود بود. در طول جنگ خونین و آسیبزای ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، ایران، تصمیم به پیگیری برنامه هستهای گرفت. با این حال، ایران تا زمانی که به این وضعیت هستهای برسد، شانس خود را این گونه امتحان می کند: پیشبرد تواناییهای خود در هر کجا که ممکن است، ایجاد امتیازات تاکتیکی در صورت لزوم و دستیابی به منابع بومی برای کاهش زمان گریز تا آستانه هستهای در صورت نیاز. دو عامل انگیزههای هستهای تهران را تقویت یا تحکیم میکند، در حالی که دو عامل دیگر تاکنون این انگیزه را تعدیل و مهار کردهاند.
⬆️ عوامل تقویتکننده
🔹 اولین محرک انگیزههای هستهای ایران، ترکیبی از بدبینی و عزت نفس عمیق است. نخبگان ایرانی احساس عمیقی از قربانی شدن تاریخی دارند که بر اساس میراث شیعه (از قرن هفتم میلادی) و ویژگی های ایرانی آنها شکل گرفته است، زیرا ایران ماجراجویی ها و تجاوزهای مکرر خارجی را تجربه کرده است که در آن خارجی ها از ضعف دولت مرکزی سوءاستفاده کردند. به طور طبیعی، جمهوری اسلامی حسی شدیدتر از دولت قبل از خود دارد، تا جایی که ممکن است به ابتکارات خارجی خوب برای خروج از بن بست دیپلماتیک و ادغام مجدد اقتصاد ایران با سایر نقاط جهان، به چشم سم شیرین برای تضعیف خود بنگرد. همچنین درس های هشداردهندهای در مورد آنچه به طرز فجیعی برای امثال رهبران لیبی و عراق - معمر قذافی و صدام حسین - پس از کنار گذاشتن انگیزههای هستهای رخ داده است، در مقابل رهبران ایران وجود دارد.
🔹 اما به همان اندازه، ایران خود را به عنوان یک تبار افتخار آمیز و تجسم مدرن یک تمدن بزرگ با علایق وسیع در نظر می گیرد، تمدنی که از آسیای مرکزی تا خلیج فارس تا دریای مدیترانه گسترده شده است. این منافع صرفاً سرزمینی نیست بلکه قومی، مذهبی و کاربردی است و نه تنها به شیعیان مسلمان، بلکه به جنبههای دیگر هویت ایرانی به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان، طرفدار عدم تعهد دیپلماتیک و تولیدکننده عمده نفت و عضو مهم اوپک مربوط می شود. از نظر بسیاری از رهبران ایران از زمان جنگ جهانی دوم، ایران نه تنها سزاوار جایگاه بهتری بوده است، بلکه (حداقل در حال حاضر) تنها با برنامه فعال هستهای و ذخیرهسازی ظرفیت لازم برای توسعه آن است که میتواند جایگاه واقعی خود را تضمین یا تثبیت کند.
مسأله هستهای بر اساس این دیدگاه ایرانی با عظمت و شکوه همراه است. این امر بارها به رهبران ایران این امکان را داده است که قدرتهای بزرگ جهان را مجبور کنند که ایران را جدی گرفته و بنشینند و بارها و بارها در مورد موضوع هستهای مذاکره کنند، بنابراین ایران را قادر می سازد تا در ازای امتیازات هستهای نمادین ، انگیزههای خود را برآورده کند. به عبارت دیگر ، نه تنها اقدامات هستهای ایران، بلکه دیپلماسی هستهای طولانی مدت، یک احساس اهمیت را در تهران تقویت می کند. بنابراین دستیابی به یک توافق هستهای باز که این ابزار گرانبها را هدر دهد ، برای ایران قابل قبول نیست.
🔹 دومین عامل در تصمیم گیری ایران، ارزیابی موجود میان برخی نخبگان ایرانی است که اگر تهران از آستانه هستهای عبور کند، جامعه بین المللی در نهایت یاد میگیرد که آن را به عنوان واقعیت موجود بپذیرد. صاحبان این دیدگاه معتقدند که حتی اگر اعتراضات خارجی، تحریم ها و اقدامات خرابکارانه علیه تلاشهای هستهای ایران صورت گیرد، پس از اتمام این پروسه، همانطور که در مورد هند، پاکستان و اخیراً درباره کره شمالی اتفاق افتاده است، مخالفان تسلیم خواهند شد. هر دوی این اصول جهانبینی رهبران ایران در دهههای اخیر با هم ترکیب شدهاند تا تلاشهای راهبردی روشن و منسجمی را - همراه با انعطاف تاکتیکی - در جهت پیشبرد برنامه هستهای ایران ایجاد کنند.
#بازی_هسته_ای #خاورمیانه #سلاح_اتمی #تمدن_باستانی@berandaz