View in Telegram
داستان عجیب ترین خیانت 😱 بدون این که به جاری ام بگم برای خیاطی رفتم خونشون تا شلوارمو کوتاه کنه. ، زنگ در و که زدم دیدم کسی خونه نیست . دم در منتظر بودم که یه موتوری وایستاد نسبتمو پرسید و منم گفتم خواهرشم، بعد پرسیدم از طرف شوهرش بسته اومده ؟؟ بسته رو گرفتم یه کارتن بزرگ بود . منتظر بهار بودم دیر کرده بود که دیدم پشت بسته و به عنوان سفارش مشتری مشخصات و ای دی پیج اینستاگرام امیر شوهرم نوشته شده بود.گیرنده بهار بود و اما فرستنده مشخصات شوهر من بود.هر جور فکر میکردم باورم نمیشد...تا اینکه ادامه داستان..👉
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily