جستوجوی رضایت با ناامیدی آغاز میشود و با آن پایان مییابد"تفکر چیزی است که ناامیدی را تحملپذیر میکند، و ناامیدی تفکر را ممکن میسازد. تفکر به جای طفرهرفتن از ناامیدی، آن را تغییر میدهد؛ به این ترتیب که به ما امکان میدهد از احساس ناامیدی به سمت یافتن راه حل و اقدامی عملی حرکت کنیم؛ چیزی که فروید آن را «عمل آزمایشی در تفکر» مینامد – و آنچه ما ممکن است تخیل بنامیم – و منجر به اقدامی واقعی در دنیای واقعی میشود.
بیون میگوید توانایی تفکر «بر روی شکاف ناامیدی بین لحظهای که یک نیاز احساس میشود و لحظهای که اقدام مناسب برای برآوردن آن نیاز به رضایت منتهی میشود، پل میزند». این شکاف بین خواستن و انجام دادن کاری واقعی برای آن است؛ تفکر پیوند و پل است، و نه هدف نهایی، همانطور که در خیالپردازی روزانه چنین میشود. و انتخاب، به زبان بیون، بین فرار از ناامیدی و تغییر آن است.
اگر تفکر راهی برای تغییر آن است، حمله به ظرفیت تفکر، نوعی طفرهرفتن از آن است؛ ناکامیهای تخیل، نشانهای از عدم تمایل به تحمل ناامیدی است. بیون بهشدت به این موضوع علاقه دارد که چگونه بخشهایی از ذهن میتوانند به بخشهای دیگر حمله کنند، و با جلوگیری از کشف رضایتهایی که به دنبال آنها هستیم، مانع از دستیابی به آنها شوند.
اما آنچه در این مشکلات و راهحلها در خطر است، تماس با واقعیت است؛ و واقعیت اهمیت دارد زیرا تنها چیزی است که میتواند ما را راضی کند. ابتدا وسوسه میشویم که موجوداتی ازخودراضی باشیم، در دنیای خیال زندگی کنیم، در ذهن خود زندگی کنیم. اما تنها رضایتهای موجود، رضایتهای موجود در واقعیت هستند که خودشان نیز ناامیدکنندهاند؛ به این معنا که با رضایتهای آرزوشده ما متفاوت هستند (لذتبخشترین رضایتها آنهایی هستند که غافلگیرکنندهاند، آنهایی که نمیتوان آنها را از قبل برنامهریزی کرد).
از این منظر ما برای رضایت خودمان به دیگران وابستهایم. اما جستوجوی رضایت با ناامیدی آغاز میشود و با آن پایان مییابد؛ این جستوجو با ناامیدی، یعنی از دست رفتن نیاز شروع میشود و با ناامیدی از هرگز نرسیدن به آنچه دقیقاً میخواستیم پایان مییابد."
Missing Out (2012) - Adam Phillips
@bekhradaa