View in Telegram
به خودت باور داشته باش
#رمان_ازدواج_اجباری #نویسنده_فاطمه‌سون‌آرا #قسمت چهارم مبایل را روی میز گذاشت خانمش پرسید خیریت است چی‌ میگفت؟ پدر هجران جواب داد شب من و تو را به خانه ای شان دعوت کردند گفتند موضوع مهم است ان شاالله خیریتی باشد و به فکر فرو رفت شب پدر هجران با مادرش به…
و گفت بمیرم برای قلب زیبایت بعداً برایت تماس میگیرم بیشتر از جانم دوستت دارم مبایل را قطع کرد اشکی از گوشه ای چشم اش پایین ریخت به سوی شایان دید و گفت من نمیتوانم با قلبی دختری چون مرسل بازی کنم این دختر همه ای زندگیم است شایان در دلش لعنتی به پدر سنگدل هجران فرستاد

صدای زنگ موبایل هجران بلند شد شایان پرسید کی است؟
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily