#خاطره.......
روز یادوراه
شهید غفاری بود بچه های صابرین امده بودن برا یادوراه
من اصلا اقای
الوانی رو نمیشناختم وتا حالا ندیده بودمش
ی چفیه خاکی همین صابرینی ها گردنش بود
با اینکه خودم از اون چفیه ها داشتم رفتم باهاش سلام واحوال پرسی کردم وگفتم این چفیه رو به من به عنوان یادگاری بده،
گفت اخرمراسم بیا میدم بهت.
😊قشنگ یادمه درجه هم نزده بود
#خيلي_خاكي_بود....
اخرمراسم چند نفر دورش جمع شدن برا چفیه گفت قولش دادم به ی نفر اگه نیامد دنبالش میدم به شما،
تامن رفتم جلو گفت اهان صاحب چفیه اومد .
چفیه رو انداخت گردنم وگفت
#مراقبش باش.
گفتم چشم وخداحافظی کردیم.
بعد مدتی گفتن ی صابرینی اهل
#همدان #شهید شده
تا عکسشو دیدم گفتم یاحسین این همون که من
#چفیه رو ازش گرفتم انگار دنیا رو روسرم خراب شد...
#ارسالی-اعضا
#خاطره#چفیه#شهید_محمدرضا_الوانی⬇️⬇️⬇️@behtarin_farmandeh#مرصاد