به افقِ شرجی

Channel
Logo of the Telegram channel به افقِ شرجی
@be_ofoghe_sharjiPromote
108
subscribers
یادداشت‌ها و گزینش‌هایی در باب ادبیات، فرهنگ، جامعه، سیاست، اقتصاد و نجوم | عبّاس زاهدی، دانش‌آموخته دوره دکتری زبان‌وادبیات‌فارسی ارتباط با من @A_ZHDI
در واقع محتمل است که آسیب و بدبختی بیشتری توسط کسانی که مصمم به استفاده از زور برای ریشه‌کن کردن یک شر اخلاقی بوده‌اند، نسبت به کسانی که قصد انجام اعمال شیطانی داشته‌اند، ایجاد شده باشد.
هایک


پ.ن.:
مطالب کانالی را می‌خواندم که غالباً ناشر پاره‌های از ترجمه‌ی کتابهای حوزه فلسفه‌ی اقتصادی است؛ تا رسیدم به ترجمه این جمله از هایک، فیلسوف اقتصادی و صاحب‌نظر در اقتصاد آزاد
راستش من که تا چندین و چندبار نخواندمش و اجزاء جمله را جابه‌جا نکردم، چیزی دست‌گیرم نشد.
چنین ترجمه‌های "آبکی" و بی‌مایه، نه‌تنها ذهن مخاطب را سردرگم می‌کند بلکه با افزایش نمونه‌های آن -که شوربختانه، امروزه غلبه با این‌گونه ترجمه‌ها است- اندک‌اندک، طبع و زبان ِخواننده‌ی فارسی‌زبان را دچار کژی می‌کند.
چندی پیش در یک جلسه فرهنگی، مهمانی از "زبان دشوار" ِ(!) بازنوشته‌های زنده‌یاد مهدی آذریزدی از متون ادبی، شکایت داشت.
ایراد کار از خواننده نیست، از نویسندگان و مترجمان کم‌ذوق و بی‌مایه‌نویسی است که ذهن خواننده را به خواندن متون ساده و بی‌مایه، آمُخته کرده‌اند‌.
روان مترجمانی چون احمد سمیعی گیلانی شاد که قلمش شیرین و دلکش بود.

@be_Ofoghe_Sharji
به افقِ شرجی
✳️ نگاه حافظ به شیخ صنعان (بخش دوم) 🖊 پیمان شوهان (دبیر ادبیات فارسی) ❇️ اما شیخ صنعان؛ برای دستیابی به عظمت وجودی این شیخی که "پیرانه‌سرش عشق جوانی به‌سر افتاد" و بزرگ اولیایی که عارفان جمیل‌اند و عاشقان جمال، به‌صورت گذرا به ذکر داستان او در منطق‌الطیر…
✳️ نگاه حافظ به شیخ صنعان
      (بخش سوم)
🖊 پیمان شوهان (دبیر ادبیات فارسی)


در این بخش، از زبان هدهد، به نقل داستان شیخ صنعان می‌پردازیم.
شیخ صنعان از بزرگترین عابدان و ز هاد عصر خود در مکه بود و دارای کشف و کرامات و علم و عمل را با یکدیگر درآمیخته بود با چهارصد مرید صاحب‌کمال خود در حریم حرم یار روزگار می گذراند ؛ خاصه مریدان دلداه ای که روز و شب از ریاضت نمی‌آسودند و دست نمی‌یازیدند.
هر چه از تعبد شیخ در طریق الی‌الحق سخن بگوییم، داد سخن را به‌درستی در حق او نداده.ایم ؛ چنانکه عطار گوید:
    شیخ صنعان پیرعهد خویش بود
              در کمال از هرچه گویم بیش بود
روزگار شیخ که قدوه‌ی اصحاب بود بر همین منوال سپری می‌شد تا این‌که شیخ ما یک شب خوابی دید که چنان او را هراسان کرد که در آخر کار، شیخ را به این سِر رهنمون کرد که:
  در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
             برمی‌شکنَد گوشه محراب امامت
اما شیخ چه خوابی دید که این‌گونه او را مضطرب ساخت؟
شیخ در خواب دید که در سرزمین روم در برابر بت و صنمی مدام در حال سجده‌گزاری است.
شیخ هراسان از خواب بر می‌خیزد ؛ خوابی که پنجاه سال عبادتِ قصرِ اَمَل (کاخ آرزو)ی او را به یک باره فروریخت و آتش در نِهاد او نهاد. شیخ ما مریدان را از خواب خود آگاه می‌سازد و در ادامه از آنجا که عارفان به تأویل خواب خود باور قلبی و عملی دارند، قهرمان داستان ما برای تأویل‌شدن خواب خود تصمیم می‌گیرد که به سرزمین روم رهسپار شود. تمام مریدان نیز (به‌جز یک مریدی که از تمام مریدان باهوش‌تر بود و ذکاوت بی‌نظیری دارد) به تبعیت از پیر و مراد خود به همراه او گسیل می‌شوند .
اما همین‌که شیخ و مریدان به سرزمین روم وارد می‌شوند، در کوی و برزن چشم شیخ بر جمال دختر زیبامنظرِ ترسایی می‌افتد که سبب می‌شود عنان دل شیخ از دست برود.
و چنان قیامتی این جانان ترسایی بر پا می‌دارد که دل و جان شیخ فدای رویت عِذار این بت رومی می‌شود و دل شیخ در چاه سیمین زنخدان شاه‌زاده ترسایی گرفتار می‌شود.
   از قضا را بود عالی‌منظری
   بر سر منظر نشسته دختری
   دختری ترسا و روحانی‌صفت
   در ره روح‌الله‌اش صد معرفت
   بر سپهر حسن در برج جمال
   آفتابی بود اما بی‌زوال
   آفتاب از رشک عکس روی او
   زردتر از عاشقان در کوی او
   هرکه دل در زلف آن دلدار بست
       از خیال زلف او زنار بست
   هرک جان بر لعل آن دلبر نهاد
    پای در ره نانهاده سرنهاد
و شیخ چنان بنده‌ی عشق دختر ترسا می‌شود که رشته‌ی صبر او به مقراض ِ غم ِ عشقِ بت رومی بریده می‌شود و به‌قول مولانا:
   عاشقی پیداست از زاری دل
    نیست بیماری چو بیماری دل
   علت عاشق ز علتها جداست
       عشق اصطرلاب اسرار خداست
مریدان وقتی چنین پیر خود را عاشق و مخمور و مهجور بتِ ساقی دختر ترسا می‌بینند بر آن می‌شوند که شیخ را از این کار بر حذر دارند. اما آنان متوجه نبودند که
"من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
    که عشق از پرده‌ی عصمت برون آرد زلیخا را".
جواب شیخ به آنان بدیگونه است که :
"ای نصیحتگو ! خدا را، آن خم ابرو ببین".

@be_Ofoghe_Sharji
ای خدا ! جان را تو بنما آن مقام
که‌اندر او بی‌حرف می‌رُویَد کلام
هم بگو تو، هم تو بشنو، هم تو باش
ما همه لاشیم با چندین تلاش
مولوی
@be_Ofoghe_Sharji
Forwarded from A.ZHDI
به یاد عارف
@AvayeMehregan
بنشین به یادم شبی، ترکن از این می لبی
که یاد یاران خوش است...

تصنیف "به یاد عارف"

• آواز : محمدرضا شجریان
• دستگاه : بیات زند (بیات ترک)

@be_Ofoghe_Sharji
به افقِ شرجی
Photo
📚 آزادگی و صلح کل
اندیشه‌ی وسعت مشرب در شعر عصر صفوی
🖋️ فاطمه رضوی
      تهران، نشر خاموش، چ. اول: ۱۴۰۱.
*اثر شایسته تقدیر سومین جایزه ادبی استاد محمد قهرمان

تاریخ اندیشه‌ی ایرانی، از آغاز تاکنون، با مفاهیم تساهل، حریت و صلح درآمیخته است.
در این کتاب می‌خوانیم که چگونه اندیشه‌ی وسعت مشر در معنای نوعی تفکر صلح‌مدار و کثرت‌اندیش و به‌عنوان یکی از جریانهای مهم تاریخ اندیشه‌ی ایرانی در عصر صفوی سر برآورده است. همچنین بررسی سازوکار این گفتمان ابعاد تازه‌ای از نقش ادبیات در بازتولید فرهنگ و تفکر ایرانی را روشن می‌سازد و کلید فهمی است برای این‌که جهان ادبی چگونه محمل نقد قدرت واقع می‌شود.

https://t.center/be_Ofoghe_Sharji
به افقِ شرجی
پنجاه رمان مشهور فارسی-فتوحی.pdf
📚 پنجاه رمان مشهور فارسی

۱. شمس و طغرا، محمدباقر خسروی
(تاریخی)
۲. تهران مخوف، مرتضی مشفق کاظمی
(اجتماعی)
۳. زیبا، محمد حجازی
(اجتماعی و اداری)
۴. بوف کور، صادق هدایت
(رمان مدرن فارسی)
۵. حاجی آقا، صادق هدایت
(انتقادی اجتماعی)
۶. چشم‌هایش، بزرگ علوی
(عشق و مبارزه سیاسی)
۷. دختر رعیت، محمود اعتمادزاده
(نهضت جنگل)
۸. نیمه‌راه بهشت، سعید نفیسی
(نورسیدگان سیاسی)
۹. یَکُلیا و تنهایی او، آقای مدرسی
(داستان اسطوره‌ای)
۱۰. مدیر مدرسه، جلال آل‌احمد
(آموزش و پرورش)
۱۱. شوهر آهو خانم، علی‌محمد افغانی
(چندهمسری)
۱۲. تنگسیر، صادق چوبک
(فقر و نابرابری)
۱۳. ملکوت، بهرام صادقی
(داستان روانکاوانه)
۱۴. سنگ صبور، صادق چوبک
(خرافه و تهیدستی)
۱۵. شازده احتجاب، هوشنگ گلشیری
(زوال اشرافیت قاجاری)
۱۶. سووشون، سیمین دانشور
(اجتماعی سیاسی)
۱۷. همسایه‌ها، احمد محمود
(داستان نفت)
۱۸. جای خالی سلوچ، محمود دولت‌آبادی
(فقر و سختی)
۱۹. زمین سوخته، احمد محمود
(داستان نفت)
۲۰. گاوخونی، جعفر مدرس صادقی
(اجتماعی زناشویی)
۲۱. ثریا در اغما، اسماعیل فصیح
(ایرانیان خارج و داخل جنگ)
۲۲. کلیدر، محمود دولت‌آبادی
(حماسه روستایی)
۲۳‌. آن خمره، هوشنگ مرادی کرمانی
۲۴. طوبا و معنای شب، شهرنوش پارسی‌پور
(زن بی‌سرپرست)
۲۵. زنان بدون مردان، شهرنوش پارسی‌پور
(مسائل زنان)
۲۶. رازهای سرزمین من، رضا براهنی
(امریکاپرستی و امریکاستیزی)
۲۷. اهل غرق، منیرو روانی‌پور
(سنت‌های قبایل بوشهری)
۲۸. سمفونی مردگان، عباس معروفی
(دردسرهای روشنفکر)
۲۹. خانه ادریسی‌ها، غزاله علی‌زاده
(خانواده اشرافی)
۳۰. جزیره سرگردانی، سیمین دانشور
(مبارزه سیاسی دهه سی)
۳۱. نیمه غایب، حسین ثناپور
(عشق دانشجویی)
۳۲. بامداد خمار، فتانه حاج‌جوادی
(عشق طبقاتی) توضیحاتی درباره این
رمان در
اینجا
۳۳. سفر به گرای ۲۷۰ درجه، احمد دهقان
(رمان جنگی)
۳۴. فال خون، داوود غفارزادگان
(روایت جنگ)
۳۵. آزاده‌خانم و نویسنده‌اش، رضا براهنی
(اسطوره‌زدایی)
۳۶. من او، رضا امیرخانی
(عشق، تجرد، عرفان)
۳۷. کولی کنار آتش، منیرو روانی‌پور
(سنت و مدرنیسم)
۳۸. اسفار کاتبان، ابوتراب خسروی
(نقش قدیسان در جوامع)
۳۸. هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها، رضا قاسمی
(روشنفکر پناهنده)
۳۹. درخت انجیر معابد، احمد محمود
(نمادگرا، نقد اجتماعی)
۴۰. شهری که زیر درختان سدر مُرد، خسرو حمزوی
(تمثیلی و سیاسی)
۴۱. روی ماه خداوند را ببوس، مصطفی مستور
(پرسش‌های دینی)
۴۲. چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، زویا پیرزاد
(زن خانه‌دار)
۴۳. پرنده من، فریبا وفی
(عشق و زندگی مشترک)
۴۴. ترلان، فریبا وفی
(زن در نقش نظامی)
۴۵. رود راوی، ابوتراب خسروی
(فرقه‌گرایی)
۴۶. نام‌ها و سایه‌ها، محمدرحیم اخوت
(تاریخی)
۴۷. شطرنج با ماشین قیامت، حبیب احمدزاده
(جنگ ایران و عراق)
۴۸. بازی آخر بانو، بلقیس سلیمانی
(عشق و سیاست)
۴۹. کتاب دا، اعظم حسینی
(خاطرات زنانه از جنگ)
۵۰. بی‌کتابی، محمدرضا شرفی خبوشان
(تجارت دست‌نویس‌های ایرانی)

❇️ - برگرفته از:
فارسی عمومی ، دکتر محمود فتوحی

‌‌️
@be_Ofoghe_Sharji
چرا آمریکا خود را تافته‌ی جدابافته می‌داند؟ / دلایل استثناگرایی آمریکایی

🖊آرش رئیسی‌نژاد؛ دکترای روابط بین‌الملل


🔹استثناگرایی آمریکایی مهم‌ترین بنیان هویتی ایالات متحده است؛ به‌طوری‌که درک سیاست خارجی، اقتصاد سرمایه‌داری و پویایی سیاست داخلی این کشور از فهم استثناگرایی آمریکایی می‌گذرد.

🔹آمریکا ابرقدرتی است که بزرگی آن بیشتر برخاسته از «جایگاه جغرافیایی» و دسترسی ایمن به دو اقیانوس است تا صرف اقتصاد و آرمان‌هایش.

🔹یعنی جغرافیا حامی ایده آمریکا بوده است. درواقع آمریکا «مطلوب‌ترین کشور در جهان از نقطه‌نظر موقعیت است.»

🔹آمریکا کشوری قاره‌ای از اقیانوس تا اقیانوس است. ۴۸۰۰ کیلومتر کرانه دریایی طولانیِ این کشور، بستری مناسب برای برپایی بنادری عمیق، برای تسهیل اعمال قدرت، در دو پهنه وسیع آبی اطلس و آرام را فراهم کرده است.

🔹همسایه شمالی و جنوبی این کشور نیز دو ساحل طولانی اقیانوسی دارند؛ اما کانادای کم‌جمعیت گرفتار قطب شده و مکزیک پرجمعیت فاقد کرانه مناسب برای بنادر ژرف اقیانوسی است.

🔹بنابراین فقدان رقیب طبیعی باعث شده آمریکا هژمون طبیعی در نیم‌کره‌ غربی شود. چین و روسیه اما هژمون دیگر نیم‌کره نبوده و نیستند.

🔹علاوه بر جغرافیا، عوامل دیگری نیز موجد شکل‌گیری این بنیان هویتی آمریکا شده‌:

🔹یکی از مهم‌ترین عوامل، ایده «ملت آمریکا به‌مثابه مردم برگزیده» است. اکثریت مهاجران نخستین به آمریکا از میان اروپاییان پروتستان بودند که ایده‌های «قوم برگزیده» (Chosen People) و «ارض موعود» (Promised Land) در ذهن آنان ریشه دوانیده بود. بر پایه تورات به این ملت برگزیده، سرزمینی موعود وعده داده شده‌ بود.

🔹تبار مهاجرین نیز در شکل‌گیری این ویژگی نقش داشت. بیشتر مهاجران آمریکایی آلمانی‌تباران پروتستان بودند ولی از آنجا که قدرت سیاسی در دست لندن و سپس مهاجران عمدتا انگلیسی در شمال شرق بود، زبان انگلیسی رواج پیدا کرد.

🔹چهارمین عامل اما اقتصاد مهاجران به آمریکا بود. کوتاه اینکه، اقتصاد آمریکا خودمحور (Self-interest) است و تنها به فکر منافع خود ولو به ضرر منافع دیگر مردمان و کشورهاست.

🔹انقلاب آمریکا یا همان جنگ‌های استقلال آمریکا (۱۷۶۵-۱۷۸۳) نیز بر ایده استثنایی‌گرایی آمریکایی تاثیر گذاشت.

🔹استثناگرایی آمریکا تحمل برآمدن یک ملت و کشوری نوین به‌عنوان ستاره رهنمون را ندارد؛ چرا که خود یگانه ستاره رهنمون جهان و شهری درخشان بر فراز تپه است.

🔹در واقع، استثنایی‌گرایی آمریکایی این باور را که آمریکا مرکز جهان کنونی است، شکل داده و در سیاست خارجی خود استراتژی مهار (Containment) را تقویت می‌کند.

🔹گذشته از این، جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۵-۱۸۶۱) بر سر برده‌داری و شکاف میان ایالت‌های شمالی و جنوبی نقشی مهم در تقویت این نگاه بود. پیروزی در این جنگ باعث تقویت ایده مشیت الهی آمریکا همراه با ماموریتی ویژه در جهان شد.

🔹همان‌گونه که آمریکا توانست برده‌های زیادی را در قلمرو خود آزاد کند. بنابراین اکنون می‌تواند دیگر برده‌ها در جهان، یعنی مردم جهان سوم را آزاد کند!

🔹دین مدنی (Civil Religion) در این کشور دیگر عامل تاثیرگذار بر شکل‌گیری استثناگرایی آمریکایی بود.

🔹بنیان دین مدنی در آمریکا تلاش برای ایجاد تغییر و تحول است که خود برخاسته از پروتستانیسم است. از نگاه پروتستان‌ها تنها با تغییر و تحول در زندگی این‌جهانی است که می‌توان پاسخ به این پرسش ایمانی را دریافت که آیا خداوند فرد را برگزیده یا نه.

🔹چنین استثناگرایی تاکنون در هیچ جایی رخ نداده است. استثناگرایی آمریکایی مبنای سیاست خارجی این کشور را شکل داده و بر رابطه آن بر دیگر کشورها تاثیری کتمان‌ناپذیر گذاشته است.

🔹نمودهای آن را می‌توان در توسل به زور، مداخله در امور داخلی کشورها و کاربرد روزافزون تحریم دید.

🔹آمریکا این اجازه را به خود می‌دهد که دیگر کشورها را تحریم کند؛ چراکه خود را استثنایی می‌داند. جای شگفتی نیست که آمریکا نگاهی ابزاری به حقوق بین‌الملل و سازمان‌های بین‌المللی داشته باشد و از استقلال ترتیبات و رژیم‌های بین‌المللی بکاهد.

🔹آمریکا رسما اعلام می‌کند که سازمان‌ها و حقوق بین‌الملل یکی از ابزار موجود برای پیشبرد اهداف منافع ملی این کشور است و حتی این توانایی را دارد که از قراردادها و تعهدات نیز خارج شود.

🔹جالب آنکه، آمریکا از نگرانی میان کشورها هم سود جسته است. آمریکا نیرومندترین قدرت و متنفذترین رهبر جهان کنونی است و نادیده‌گرفتن روابط با این ابرقدرت نه سودمند است و نه ممکن.

🔹از آنجا که آمریکا مهم‌ترین دلمشغولی در سیاست کشورهاست، شناخت از آن امری است بنیادین؛ امری که نیازمند درک استثناگرایی آمریکایی است.

/روزنامه "دنیای اقتصاد"
شماره شنبه ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
@be_Ofoghe_Sharji
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏛 بازدید از معبد "سیک‌"ها در شهر زاهدان
عبادتگاهی متفاوت به نام "گودواره"


ابن پرستشگاه در شهر زاهدان، تقاطع خیابان امام‌خمینی و کفعمی، واقع شده‌است.
چندقرن است که هموطنان اندک‌شمار "سیک" در شهر زاهدان سکونت دارند و اغلب در کار بازار و باز گانی و تجارت هستند.
تا آنجا که من می‌دانم، پوشیدن موی سر برای مردان سیک، همانند زنان مسلمان (!)، نوعی کردار محبوب دینی به‌شمار می‌رود.

@be_Ofoghe_Sharji
به افقِ شرجی
فارسی عمومی، د.پیام‌نور ۱۴۰۳.pdf
فارسی عمومی، دپ‌ن ۱۴۰۳.PDF
16.5 MB
۵۰ صفحه‌ی آغازین کتاب تازه‌چاپ
                فارسی عمومی
دانشگاه پیام نور
جهت استفاده دانشجویان گرامی

با پوزش‌خواهی از بزرگواران، بنا به تقاضای دانشجویان محترم، متون درسی مورد استفاده در کلاس، در اینجا بارگذاری می‌شود.

#فارسی_عمومی
#دانشگاه
#دانشجو
#پیام_نور
#دانشگاه_پیام_نور
@be_Ofoghe_Sharji
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک ماچ و چند روایت !


من واقعاً به این خندیدم 🤣🤣

اما جدا از اینها، واقعاً دنیای ما، دنیای روایت‌هاست یا بهتر بگویم: نبرد روایت‌ها.
هر کسی و گروهی می‌کوشد روایت خود را از واقعیت، حقیقی تلقی کند و سپس دیگران را به پذیرش آن حقیقت ِ دلخواه وادار کند.
جهان سیاست ما، حتی در این سرزمین، شاهد نمونه‌های فراوانی از گوناگونی روایت ِ یک واقعه‌ی واحد است؛ تو گویی انسان امروز در پی آن است که مانند فرایند کنش شاعرانه، واقعیت را در قالب الفاظ و جملات بازتولید کند و اما در این میانه، آن روایتی پذیرفته (یا پذیرفته‌تر) خواهد شد که دارای ابزارها و پشتوانه‌های نیرومندتری از ۱. جاذبه‌های زبانی ۲. رسانه و ۳. بودجه باشد. به مناقشات سیاسی-اجتماعی این چندسال اخیر نگاه کنید. هر دو سوی ماجرا، برای واقع‌نمایی روایت خود کوشیده‌اند.
به‌هر روی، دنیای امروز ما، جهان "نبرد روایت‌ها" است. گویا این نبرد، همزاد و سرنوشت بوده‌است و خواهد بود. باید ببینیم که ما از چه "پنجره"ای به روایت ِ"واقعیت" نگاه می‌کنیم تا به "حقیقت" برسیم.
    ع.ز.  - آدینه ۱۴۰۳/۰۸/۱۸

@be_Ofoghe_Sharji
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تمدنی آنقدر پیشرفته که حتی دانشمندان هم وحشت کرده‌اند

@be_Ofoghe_Sharji
به افقِ شرجی
✳️ نگاه حافظ به شیخ صنعان   (بخش نخست) 🖊 پیمان شوهان (دبیر ادبیات‌فارسی) "دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت! بعد از این، تدبیر ما ما مریدان روی سوی قبله چون آریم، چون روی سوی خانه خمار دارد پیر ما" یکی از دقایق و رموزی که در بین…
✳️ نگاه حافظ به شیخ صنعان
(بخش دوم)
🖊
پیمان شوهان (دبیر ادبیات فارسی)

❇️ اما شیخ صنعان؛ برای دستیابی به عظمت وجودی این شیخی که "پیرانه‌سرش عشق جوانی به‌سر افتاد" و بزرگ اولیایی که عارفان جمیل‌اند و عاشقان جمال، به‌صورت گذرا به ذکر داستان او در منطق‌الطیر عطار می‌پردازیم.
عطار در منظومه‌ی تمثیلی خود، مخاطب را همراه با مرغانی می‌کند که در فهم زبان آنان سلیمان نبی در قرآن کریم می‌فرماید:
وَقَالَ يَا أَيُّهَاالنَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ‌الطَّيْرِ و َأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ (آیه ۱۶، سوره نمل)
عطار بسیاری از دقایق و نکته‌های نغز عرفانی را که معقول و انتزاعی هستند و در اوهام عام نمی‌گنجند، در قالب بیانی تمثیلی و سمبولیک بیان کرده است:
شرح شکن زلف خُم‌اندرخَم جانان
کوته نتوان‌کرد که این قصه دراز است
آری، یعنی او این معانی بزرگ و سترگ عرفانی را به‌صورت محسوس در این اثر عرفانی به تصویر می‌کشد. در این داستان، هر پرنده نماد و سنبل یک تیپ از انسان‌هایی است که در اجتماع حضور دارند و می‌کوشند تا به جانان خود دست یابند. در آغاز داستان، پرندگان به نزد هدهد می‌روند و زبان برمی‌گشایند که هر جمع و گروهی دارای شهریاری هستند. پس چرا ما افسر و پادشاهی نداشته باشیم؟! پس، از او می‌خواهند که آنان را به نزد شهریار خود ببرد.
مجمعی کردند مرغان جهان
آنچه بودند آشکارا و نهان
جمله گفتند این زمان در دور کار
نیست خالی هیچ شهر از شهریار
چون بود که اقلیم مارا شاه نیست
بیش ازین بی‌شاه بودن راه نیست
یک دگر را شاید ار یاری کنیم
پادشاهی را طلب‌کاری کنیم
هدهد نخست پرندگان را از تَعَب و سختی‌های راهِ خانه دوست بر حذر می‌دارد که:
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو
اما در ادامه نشان از شهریاری می‌دهد که سیمرغ نام دارد:
لیک با من گر شما هم‌ره شوید
محرم آن شاه و آن درگه شوید
وارهید از ننگ خودبینی خویش
تا کی از تشویر بی‌دینی خویش
هرک در وی باخت جان از خود برست
در ره جانان ز نیک و بد برَست
جان فشانید و قدم در ره نهید
پای‌کوبان سر بدان درگه نهید
هست ما را پادشاهی بی‌خلاف
در پس کوهی که هست آن کوه قاف
نام او سیمرغ سلطان طیور
او به ما نزدیک و ما زو دور دور
در ادامه راه پس از دشواری‌های راه، هدهد برای ترغیب و تهییج هر چه بیشتر پرندگان برای طی طریق، حکایت شیخ صنعان را نقل می کند .
در ادامه به نقل از زبان هدهد به داستان شیخ می‌پردازیم.
شیخ صنعان از بزرگترین عابدان و زهاد عصر خود در مکه بود و دارای کشف و کرامات. او علم و عمل را با یکدیگر در یک نقطه جمع کرده بود و با چهارصد مرید...

@be_Ofoghe_Sharji
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حافظ در بیان دکتر عبدالکریم سروش
04:00

@be_Ofoghe_Sharji
دیوان حافظ
تصحیح قزوینی ـ غنی
غزل ۵۶
دل سراپرده ی محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست
Telegram Center
Telegram Center
Channel