پیگفتاری بر نشست خوانشی چندگانه از یک مرگ خودخواسته بازنشر از کانال تلگرام امین بزرگیان
متن زیر تکه پایانی گفتارم درباره خودکشی در باشگاه اندیشه تهران است که فرصت گفتن آن نشد.
برای کارل مارکس عامل اصلی خودکشی چیزی نیست جز «از خود بیگانگی». بیگانگی یک مشخصه روانی و فردی است که جامعه و سازوکارهای حاکم تولیدکننده آن هستند. اگر از نظر دورکیم، نابهنجاریهای اجتماعی که محصول قطع شدن رابطه انسان و جامعه است، عامل اصلی خودکشی است برای مارکس ارتباط بیش از حد فرد با جامعه است که باعث میشود فرد از وجود واقعی خود بیگانه شده و برای رهایی از سلطه بیش از حد آن بر فردیت خویش به دام قتل خود بیفتد.
در لحظه مهم انقلاب ما با جامعهای روبرو هستیم که بطور جمعی میخواهد بر این بیگانگی و به تعبیری بر اندیشه خودکشی که به سراغش آمده است غلبه کند. هر طغیانی، جنبش افرادی است که به نوعی در آستانه خودکشیاند اما به جای دست زدن بدان، یعنی حذف خود ازین مناسبات انقیادگر، تغییر جامعه را برمیگزینند. به عبارتی، هر جنبش اجتماعی راهی است برای جلوگیری از خودکشی. به همین سبب میتوان گفت، جنبشهای اجتماعی نوعی اندیشه و کنش درمانگرانه برای مقابله با قتل خویش است که البته میتواند نتایج متفاوتی بیافریند.
#مرگ_خودخواسته #مرگ #کیومرث_پوراحمد #پوراحمد #مطالعات_انقلاب
@bashgahandishe