View in Telegram
▨ شعر: پله‌ها در پیشِ رویم یک به یک دیوار شد ▨ شاعر: حسین منزوی ▨ با صدای: حسین منزوی ▨ پالایش و تنظیم: شهروز شنیدن این شعر با صدای شاعر ــــــــــــــــ پله‌ها در پيشِ رويم، يک به يک ديوار شد زير هر سقفی که رفتم، بر سرم آوار شد خرق‌عادت کردم اما بر عليه خويشتن تا به گِرد گردنم پيچد، عصايم مار شد اژدهای خفته‌ای بود، آن زمين استوار زير پايم، ناگه از خواب قرون بيدار شد مرغ دست‌آموز خوش‌خوان، کرکسی شد لاشه‌خوار وآن غزال خانگی، برگشت و گرگی هار شد گل فراموشی و هر گلبانگ، خاموشی گرفت بس‌که در گلشن شبيخون خزان، تکرار شد تا بياويزند از اينان آرزوهای مرا جا‌به‌جا در باغ ويران، هر درختی، دار شد زندگی با تو چه کرد ای عاشقِ شاعر مگر کان دل پر آرزو، از آرزو بيزار شد بسته خواهد ماند اين در هم‌چنان تا جاودان گرچه بر وی کوبه‌های مُشتمان، رگبار شد زَهره‌ی سقراط با ما نيست روياروی مرگ ورنه جام روزگار از شوکران، سرشار شد ▨ حسین منزوی غزل ۱۳۳ از مجموعه اشعار حسین منزوی ─────♬ ───── شعر با صدای شاعر | @schahrouzk
Telegram Center
Telegram Center
Channel