#غزل
بر شیشه میرقصید روح عنکبوتی مرده شب تا صبح
لرزید قلبم مثل برگِ زردِ بارانخورده شب تا صبح
بسیاریِ نومیدواریهایمان را هیچکس حتی
بر گورِ دسته جمعیِ امیدها نشمرده شب تا صبح
در وهمناکی سکوتِ سردِ گورستان عمر خود
نعشِ جوانیهای خود را میکشم بر گُرده شب تا صبح
همداستانم با مرورِ شعرهایم که نخواندیشان
با شعرِ در زهدانِ ذهنِ شاعران مرده شب تا صبح
انبوهیِ آن خاطراتِ کهنه در دنیای نومیدم
یادِ ترا تا ناکجاهای بعیدی برده شب تا صبح
پسکوچههای تیره و تنگ غزلهای قدیمم را
میزد قدم با سایۀ خود شاعری افسرده شب تا صبح
بهمن 1402
#محمدجلیل_مظفری
https://t.center/barfitarinaghosh