روی دیگر یک فرهنگ
...و آن دختر تو است که نامه به خورشیدشاه نوشته است تا او را به زن کند. قزلملک برآشفت و گفت بروم و ماهانه را هلاک گردانم. دبور پهلوان او را بگرفت و گفت ای شاهزاده، زنهار تا نام خود زشت نگرانی. او طلبکار شوهر بود؛ هیچ عیبی نیست. کار دختران چنین باشد. اگر او را بزودی به شوهر ندهند خود طلبکار شوهر بود، و خورشید شاه به شوهر گزید. خطایی نکرده است. اگر تو او را بکشی جهانیان ترا سرزنش کنند و نام ماهانه به زشتی ببرند؛ گویند چه کرده بود که او را بکشتند...
سمک عیار/ ج ۲ ص ۱۱۰ و ۱۱۱