یادداشت شماره ۱۲۸۸
صبر کن در بلا که صابر را
صبر مستجلبِ ظفر باشد
اول صبر گر چه چون صبراست
شکر کن کاخرش شکر باشد
شبِ غم گر چه دیریاز بود
صبح شادیش بر اثر باشد
سود پیش آورد چو درنگری
سفری کاندرو خطر باشد
بَدْر کی گردد آن هلالِ ضعیف
چندگه گر نه در سفر باشد
زخمِ خایسک و تابِ آتش تیز
تیغ را قوّت گهر باشد
باز را گرچه چشم بردوزند
مدتی، زان کِیَش ضرر باشد،
پای بر دست شه نهد ز شرف
پس از آن چون* عدوشکر باشد
بهر صحّت، دوای بیماران
شربتِ تلخ و نیشتر باشد
باغبان چون به دهره پیراید
شاخ را، زو امیدِ بَر باشد
خوشتر آید١ بهار اندر پی
هر زمستان که سختتر باشد
در دی ار چه درخت بی برگاست
در خزانش بسی ثمر باشد
کوزه بر دست، جای کی یابد
گِل او گرنه پیسپر باشد
سختدل همچو آهناست فلک
زان گهی تیغ و گه سپر باشد**
سخته و پاک کی شود هرگز
گرنه در بوته سیم و زر باشد
گر کُلَه رفت از سرت، خوش باش
کم نیاید کُلَه چو سر باشد
عاقبت بیشتر به خیر بود
گرچه میل بشر بهشر۲ باشد
___
۱. ن. ب: آرد
۲. با توجه به املا و تلفظ کهن(=بَشَر) جناس تام دارد.
* ظاهرا "چون" در معنای "چه تعجبی" بهکار رفته است.
** ربط این بیت با ابیات دیگر معلومم نشد!
فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی ، به تصحیح اسماعیل حاکمی، چ دوم، انتشارات اطلاعات، تهران ۱۳۶۴ ج۲ ص ۶۱۴ و ۶۱۵
@barebaaghedaanesh