View in Telegram
قربانیان ستاد احیاء و زیاده خواهی های هیأت امحاء! اوایل دهه هشتاد بود که احداث ده ها سد، هزاران حلقه چاه عمیق غیرمجاز، اجرایی شدن پروژه ی میانگذر و البته تکثیر قارچی باغات سیب و انگور و گیلاس و... حول دریاچه در کنار بارش های نامنظم و کاهش سطح نزولات آسمانی، هشدار کارشناسان محیط زیست را در پی داشت و همان شد که چندسال بعد، ستاد احیاء با نیت خیر بازگردندان حیات به یغما رفته ی دریاچه، شکل گرفت و خیزشی به قصد احیاء جان گرفت.. در این میان اما، چندی صاحب تجربه، ذیفن و کارکشته، باانحراف از هدف اصلی و سوق دادن ستاد در باتلاق فن بودجه ستانی ، عملاً احیاء جیب هیأتی را بر کیفیت احیاء دریاچه ملی، تفوق بخشیدند و همان آغازین توجیه و تقلا، سبب ساز چرخشی اساسی شد که متأسفانه ماحصلش آنی شد که امروز هست و همه شاهدیم! ترسالی ها نیز به مدد آمد و توجیه لازم برای بازی با تراز و اعداد و ارقام میسور گرداند و صدالبته شعار محیط زیستی دولت محیط نیستی هم قوز بالا قوز شد تا بودجه ستانان و بودجه ریزان، هم کاسه شوند و کیسه ها به نفع كيسه دوزها، سركيسه شوند! شوي هاي رسانه اي يكي از ابزار توجيه هيأت چندنفره شد و هر ازگاهی با هشدارها و بالاکشیدن بادبان ها، طوفان های نمکی را بهانه کردند تا با فن هژمونی مطالبه گری زرد، بودجه ریزان مخالف تزریق را در مقابل مردم قرار داده و‌ به زانو درآورند! در این بین، ابزار قدرت و تحریک تعصبات کور نیز، اهرم هایی شد تا احساسات را به مدد خواست و اغراض خود بشورانند و همان نیز یار شد تا میلیاردها، بودجه به سمت کوچه هیأت سرازیر شود و روغن آش نپخته، استخر شنای بودجه ستانان گردد! اینک بعد از یک دهه، آثار شوم اقدامات نسجیده ی دولت نهم و دهم با شوی های رسانه ای ستاد احیاء، تنها دستاوردی که برای احیاء داشته، امید به حقابه ی ده ها سداحداثی توسط اعوان ستاد و نیز هدایت آب در کانال و‌تونل های انحرافی است که نتیجه آن متعاقب اقدامات نابخردانه گذشته، تلنبار شدن بیخردی ها و ندانم کاری ها و اثرنابخشودنی آن، در نابودی طبیعت مبدأ انتقال آب و‌حوضه آبریز آنهاست به نحوی که هزاران میلیارد سرمایه گذاری در سد ملی سردشت و نیروگاه برقابی و نیز سیستم آبیاری تحت فشار زمین های اطراف، در کنار ده ها سرمایه نمادین،انسانی و مادی دگر مورد تهدید جدی قرار گرفته و علی رغم آن، تنش های قومی و‌محلی نیز بر سرآب، حتمی می نمایاد🙏 از فحوای اتفاقات روز، چنین پیداست که مرگ دو خبرنگار ایسنا و ایرنا در مسیر تهیه گزارش از توفیقات ادعایی ستاد احیاء و آسیب دیدگی بسیار دگر، نه اولین و نه آخرین قربانی ستاد احیاء خواهد بود و بلکه هیأت امحا با توری که پهن کرده اند، سوای از موارد مشهود روز، ده ها و صدها قربانی دگر را نیز روی دست ملت و دولت خواهد گذاشت و فقط کافیست منتظر بمانیم تا صدای اره ای که قفل امنیت را در این سرای بُرش زده است، فردا روزها به گوش برسد و شنیده شود.. آن روز برای آنانی که توان شنیدن دارند،شروع شده ولی افسوس که هیچگاه مجال بازگشت به گذشته وجبران هزینه های تحمیلی گزافی که هیأت امحاء بر روح خسته ی این مملکت و‌سرزمین تحمیل کردند، نیست و نخواهد بود.. کاش می بودیم و قضاوت نسل فردا را در مورد اقدامات هیأت امحاء و عادت مألوف سکوت مدعیان را می دیدیم، بلکه در سایر موارد مشابه، عبرتی می گرفتیم و چنین نمی بودیم که بودیم و اجازه نمی دادیم چنین کنند که کردند! #محیط_زیست_ایران #دریاچه_ارومیه #ستاد_احیاء #شوی_رسانه_ای #امحاء_سرمایه_ها #اتوبوس_مرگ #خبرنگاران_محیط_زیست @balvezani_jinga --- https://www.instagram.com/p/CQgOT23rjWz/?utm_medium=copy_link
Telegram Center
Telegram Center
Channel