سپید کوه
همواره علاقه مندانی به طبیعت وجود دارند ، وقت و زمان خودشان را در کنار بهره مندی که از زیبایی های آن می برند سعی می کنند گوشه کوچکی از محبت هایش را جبران کنند .
محبت هایی مانند آرامش ، نشاط ، ورزش ، یگانگی و نزدیکی بیشتر به خداوند ..
کارهایی از قبیل کاشت بذر یا آبرسانی به بذرها و حیوانات ؛ یکی از این دوست داران جناب رامین اسدی می باشند .
سالها این شخص با کوله ای بر شانه نیز پلاستیکی در دست که درون آن قسمت هایی از بدن مرغ از قبیل بال ، پا ، سر یا قسمت هایی از بدن حیواناتی که در قصابی ها سر بریده می شوند همچنین پوست هندوانه ، نان خشک ،از این قبیل چیزها را به ارتفاعات سپید کوه می آورد و در آنجا مهمان او شغال ، روباه و پرندگان هستند .
در یکی از صعودها که به قله داشتم ، آسمان تاریک شده بود ، او را دیدم با چراغی بر پیشانی در قله که با هم احوالپرسی کردیم ، من در آنجا متوجه بویی مانند مدفوع شدم ، هر چقدر چراغ پیشانی را چرخاندم چیزی ندیدم ...
تا پلاستیک دارای اجزا مرغ رو دیدم ...
بعد با نگاه به اطراف متوجه چشمان سفید رنگی شدم که اطراف ما را از دور گرفته بودند .
دستکش پلاستیکی در دست کردن ایشان و شروع به پرت کردن اجزا مرغ مانند سر به طرف شغال ها کردند .
شغالها تا پایین دست دنبالمان می آمدند ، از ایشان سئوال کردم چرا همه را یکجا رها نمی کنید ، گفتند روباهی تنها در پایین دست هستند ، همچنین شغال هایی تنها زندگی می کنند همراه گله نیستند .
یا مثلا گفتند رهبر گروه اندازه گرگ هست و اگر همه را یک طرف پرت کنم ، ممکن است که او همه شان را بخورد .
همچنین از احتمال آمیزش شغال با گرگ در صورت نداشتن جفت توسط گرگ گفتند.
در مسیر غذا را برای شغال ها تا ده دوازده متر این طرف و آن طرف پرتاب می کردند.
در پایین دست روباهی با چشمان زرد رنگ انتظار ما را می کشید .
غذا پرت کردند و البته شغال ها به سمت غذا می رفتند ، ایشان گفتند روباه غذا را همان موقع نمی خورد بلکه می برد گوشه ای چال می کند سریع می آید .
تا لحظه نزدیک به پای کوه گله ای از شغال ها پشت سرمان بودند .
از خوبی های جوجه تیغی گفت که حشرات را می خورد و متاسفانه سودجویان به علت کوچکی برای فروش می گیرند یا عده ای به خانه می برند .
همچنین از مواجه شدن با عده ای که از سر نا آگاهی می خواستند خارپشتی را با سنگ بزنند و بعد از صحبت کردن از این کار منصرف شدند .
واقعا تا لحظه ای که به ابتدای مسیر رسیدم مسافت و دوری راه را لحظه ای حس نکردم با شنیدن تجربیاتی که داشتند .
اُمید ایشان همواره سالم و سلامت باشند
✍ جلیل جمشیدی ۴ شهریور ۱۴۰۱
لینک جستاری هر چند اندک
https://t.center/jaliljam