.
#غم_مبادبه بهانه درگذشت (سیاوش) تشمالخان غضنفری در دیار غربت هوالباقی
انا لله و انا الیه راجعون
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست دراین بود
خبر تکان دهنده بود و بسیار ناگوار... عزیزی را در عنفوان جوانی از دست دادیم که کمتر فکر آن را می کردیم و این رسم روزگار است و عبرت برای همه ما که مرگ در دو قدمی ماست و تنها غفلت مانع از دیدن آن می شود.
دوری از وطن و زندگی در غربت بسیار سخت است و این سختی زمانی با درد جانکاه و جانسوز همراه می شود که انسان در دیاری که تنهاست خبر مرگ عزیزان خود در ایران را بشنود، آنگاه دنیا روی سرش خراب می شود و در تنهائی و عزلت و در میان سیل عظیم خاطرات بجا مانده از عزیزانش ذره ذره آب می شود و تا بخواهد به خود بجنبد نیمه جان شده و یا کلا جان خود را از دست داده است.
جوان ناکام، مرحوم سیاوش(تشمال خان) غضنفری بعد از مرگ پدر و مادر، با چنین فضائی روبرو شد او که سرآمد جوانان فامیل بود و زبانزد عام و خاص دراخلاق و رفتار و نجابت و سخاوت و مردمداری و فامیل دوستی و مهربانی و عشق به والدین و نزدیکان و.....
سیاوش(توشمال خان) ناگهان با آواری روبرو شد که روی سرش خالی شده است، داغی سنگین که هر کسی را می توانست در خارج از کشور از پای درآورد وسیاوش( تشمال خان) ما را نیز بالاخره از پا درآورد.
هر چه از جوان ناکام سیاوش گفته شود کم گفته شده است، در همان دوران کودکی و نو جوانی بچه ای بااستعداد و از هوش سرشار بهره مند بود، با ذکاوت بود اوقات فراغت خود را با مطالعه کتب علمی و تاریخی و ورزش سپری میکرد، با داشتن جثه ای تنومند دل رئوف و روحیه ای لطیف و مملو از مهر ومحبت داشت، به والدینش عشق میورزید نسبت به نزدیکان و اقوام علاقه داشت، با دوستان رفاقتی صمیمی و با نشاطی داشت، به تاریخ و گذشته دیار و وطن خویش علاقه مند بود، به وطن و جایگاه آباء و اجدادی خود پیوسته عشق می ورزید. برای ادامه تحصیلات به انگلستان رفت هنگام با تحصیل بکار نیز مشغول بود،دائم در فکر والدین و علاقمند به موطن خویش بود.
ما امروز با یک تراژدی بزرگ و غمی سنگین بر دل ها روبرو هستیم. از جنازه عزیزی استقبال می کنیم که روزی پدر و مادر مرحوم او به استقبالش میشتافتند، پدر و مادری که دوری فرزند را بخاطر رشد و ترقی او پذیرفتند اما زمانه، نه به آنها اجازه دیدن ازدواج فرزند و نتایج حاصل از تحصیل و کار و کوشش را داد و نه این فرصت را به فرزند داد که با بوسیدن دست پدر و مادر و بعد از آن در آغوش کشیدن قبر آنان به بزرگی و شأن و ارزش خود ببالد و بدینگونه روح پدر و مادر را شاد گرداند.
عزیزان، رفتن ناباورانه سیاوش (تشمال خان) به ما این پیام را میرساند که در این دنیای گذرا و فانی، چارهای جز نزدیکی و قرابت و دوستی و رفاقت بیشتر با همدیگر نداریم، آیا کسی می تواند بگوید چه موقع، کجا و چگونه خواهد مرد؟! مرگ ناباورانه و غیر قابل تصور سیاوش(تشمال خان) ما را با این واقعیت آشنا می کند که ما هم می توانیم چون او باشیم، با هزاران آرزو و امید و چشم دوختن به آینده و سعی و کوشش فراوان.
خداوند روح سیاوش(تشمال خان) را شاد گرداند، خداوند او را که جوانی بود خوش قلب، محجوب در این ایام عزاداری با امام حسین(ع) و یاران باوفای او محشور گرداند. سیاهی لباس ما در محرم امسال مصادف شد با سیاه پوشیدن بدلیل فوت سیاوش(تشمال خان)، عزاداری ما اکنون نه تنها به مناسبت شهادت آقا امام حسین(ع) در غربت کربلا، که بخاطر فوت مرحوم سیاوش(تشمال خان) درغربت انگلستان نیز هست. خداوند عزاداری های ما را قبول فرماید و ثوابی از آن نصیب این عزیز خانواده و پدر و مادر مرحوم او نماید.
بیگمان درگذشت جوان ناکام
غم بر چهرهها پاشیده و رسم روزگار است که همه را به چنین آزمون های سختی می آزماید و در این کارزار از ایزد منان خواستاریم که روح بلند این عزیز از دست رفته، دربارگاه امن الهی و در جوار رحمتش جاودان بیاساید.
سخن کوتاه و راضی به رضای حق و شاکر خداوند بزرگ و سپاسگزار مردم خوب و دوست داشتنی هستیم.
🅱 t.center/baloutestan