کانون هیئات مذهبی نور"بخش بلده نور "

حدیث شریف امام کاظم علیه السلام در مورد اصول #اربعه دین

#قسمت_دوم


💎گفتم:من از شهري دور نزد تو آمده ام و درياها پيموده و متعرض غم و اندوه و ترس ها گشته و در صبح و شام از همه چيز نوميد و تنها به رسيدن به اين حاجت، اميدوار بوده ام، گفت: من عقيده دارم زماني كه مادرت به تو بار دار گشته، فرشته اي بزرگوار نزدش حاضر شده و فكر مي كنم كه پدرت چون خواسته
با مادرت نزديكي كند غسل نموده و با پاكي نزدش رفته است و گمان دارم كه صفر چهارم تورات را (كه بهترين اسفار آن و مشتمل بر حالات خاتم الانبياست) هنگام شب زنده داري خود مطالعه كرده و عاقبت به خير گشته است.
از راهی كه آمده اي برگرد و برو تا به مدينه محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) كه آن را طيبه گويند برسي و نام آن شهر در زمان جاهليت يثرب بوده است، سپس متوجه موضعي شو كه بقيع نام دارد، آنگاه نشاني خانه اي را كه به دار مروان معروف است بگير و در آنجا منزل كن و سه روز بمان (تا مردم ندانند كار مهم و با شتابي داري) سپس بپرس آن پير مرد سياه پوستي كه در خانه اش بوريا مي بافند (بر در آن خانه مي بافد) و نام بوريا در شهر آن خصف است كجاست؟ (گويا مقصود از اين پيرمرد فضل بن سوار است) با آن پير مرد مهرباني و ملاطفت كن و به او بگو: مرا آن همنشينت كه در گوشه خانه اي كه در آن چهار چوب كوچك است مي نشيند، نزدت فرستاده، از او بپرس فلان بن فلاني (موسي بن جعفر علوي(علیه السلام)) كيست و پاتوغش كجاست؟ و در چه ساعتي آنجا مي رود؟ او وي را به تو نشان مي دهد و يا معرفي مي كند و تو از معرفيش او را خواهي شناخت من هم او را براي تو معرفي مي كنم.
گفتم: چون او را ديدم چه كنم؟
گفت: از گذشته و آينده و مسائل ديني گذشتگان و باقيماندگان از او بپرس.

🔸موسي بن جعفر(علیه السلام) به او فرمود: رفيقي كه ملاقاتش كردي تو را نصيحت كرده است.
راهب گفت قربانت گردم، اسم او چه بود؟
فرمود: او متمم بن فيروز و اهل فارس مي باشد و از كساني است كه به خداي يكتاي بي شريك ايمان آورده و او را با پاكدلي و يقين پرستش نموده و چون از قوم خود ترسيده از آنها فرار كرده و پروردگارش با او حكمت بخشيده و به راه مستقيمش هدايت فرموده و از پرهيزگارانش قرار داده؟ ميان او و بندگان با اخلاصش شناسايي برقرار ساخته و او در همه سال مكه را به عنوان حج زيارت كند و اول هر ماه عمره گزارد و به فضل و ياري خدا از منزلش كه در هند است به مكه مي آيد، خدا سپاسگزاران را اين گونه پاداش مي دهد.
آنگاه راهب مسائل بسياري از امام پرسيد و حضرت همه را جواب فرمود، سپس از راهب مطالبي پرسيد و او هيچ پاسخي نمي دانست، آنگاه راهب گفت: به من خبرده آن هشت حرفي كه از آسمان فرود آمد و چهار حرف آن در زمين ظاهر گشت و چهار آن در هوا بماند، آن چهار حرف كه در هوا بماند بر كه نازل شد و چه شخصي تفسيرش كند؟

🔹فرمود: او قائم ماست كه خدا بر او نازل كند و او هم تفسيرش نمايد، و آن چه بر صديقين و پيغمبران و هدايت شدگان نازل نكرده بر او نازل كند.
راهب گفت: دو حرف از آن چهار حرف را كه در زمين است به من بفرما،

🔸فرمود: هر چهار حرف را به تو مي گويم:
اما #اولش: هيچ شايسته پرستشي جز خداي يكتاي بي شريك باقي نيست،

"أَمَّا أَوَّلُهُنَّ: فَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ بَاقِياً."

#دوم محمد رسول خدا است با اخلاص

"وَ الثَّانِيَةُ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مُخْلَصاً."

#سوم: ما اهل بيت او هستيم

"وَ الثَّالِثَةُ: نَحْنُ أَهْلُ الْبَيْتِ."

#چهارم: شيعيان ما از ما و ما از رسول خدا و رسول خدا از خداست به وسيله (يعني به وسيله پيروي و فرمان برداري شيعيان ما از دسته ما مي شوند و ما از پيغمبر و او از خدا).

"وَ الرَّابِعَةُ: شِيعَتُنَا مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ رَسُولُ اللَّهِ مِنَ اللَّهِ بِسَبَبٍ."

راهب گفت: گواهي دهم كه شايسته پرستشي جز خدا نيست و محمد صلي الله عليه وآله فرستاده خدا است و هر چه از جانب خدا آورده حق است و شما بر گزيدگان مخلوق خدائيد و شيعيان شما پاكيزه و جايگزين نافرمانانند و عاقبت نيك الهي از آن آنهاست و ستايش مخصوص پروردگار جهانيان است.

"فَقَالَ لَهُ الرَّاهِبُ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّكُمْ صَفْوَةُ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ وَ أَنَّ شِيعَتَكُمُ الْمُطَهَّرُونَ الْمُسْتَبْدَلُونَ وَ لَهُمْ عَاقِبَةُ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ."

🔹موسي بن جعفر(علیه السلام) جبه خز و پيراهن قوهي و روپوش و كفش و كلاهي بخواست و به او عطا فرمود! و نماز ظهر را خواند
@baladeh_e_noor



📖 اصول کافی،ج۱،باب زندگانی امام کاظم (ع)،ص۲۱۴