هکسرههای کهن
ویراستاران کسرهٔ اضافهای را که بهصورت «ه» نوشته شود «هکسره» نامیدهاند. بیشترِ ویراستاران میپندارند هکسره پدیدهٔ جدیدی است. در زیر نُه هکسرهٔ بهکاررفته در متنهای کهن آمدهاست (← اکرم حاجیسیدآقایی، «دربارهٔ لغتی از
تفسیر ابوالفتوح رازی»، مجلهٔ
فرهنگنویسی، شمارهٔ ۸، ص ۱۱۴):
بانگه (= بانگِ): صاعِقَةُ: بانگه جهنده (
فرهنگنامهٔ قرآنی ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۹۱۴، قرآن ۱۰۸).
برگه (= برگِ): الْعَصْفِ: برگه جوید[ه] (
فرهنگنامهٔ قرآنی ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۰۲۵، قرآن ۱۱۰).
بنده (= بندِ): سَدّاً: بنده میان دو کوه (
فرهنگنامهٔ قرآنی ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۸۴۹، قرآن ۶۱).
بیانه (= بیانِ): خدای تو بر همه چیز نگاهبان است و عالم به همه چیزها و بیانه آیت (ابوالفتوح رازی ۱۳۸۱، ج ۱۶، ص ۶۶ حاشیه، نسخهبدل «لب»).
پوسته گاو (= پوستِ گاو): قِنْطَارٍ: پوسته گاو پرزر (
فرهنگنامهٔ قرآنی ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۱۶۸، قرآن ۹۲).
خشته پخته (= خشتِ پخته) در ترجمهٔ «الآجور» (تفلیسی ۱۳۵۰، ج ۲، ص ۶۶۲ حاشیه).
دسته (= دستِ): به مردی رسیدم تمامخلقت، از دستِ راست وی دری، و از ان در بوی خوش میآمد و از دستِ چب وی دری و از ان بوی ناخوش میآمد. چون به دسته راست نگریستی خندیدی و چون به دست چپ نگریستی بگریستی (اسفراینی ۱۳۷۴ـ۱۳۷۵، ج ۳، ص ۱۲۳۹).
کشته کاریده (= کشتِ کاریده)، در ترجمهٔ «حَرْثُ» (ادیب نطنزی ۱۳۸۴، ص ۲۴۷ حاشیه، نسخه «س»).
مردمانه (= مردمانِ): العالَمینَ: مردمانه زمانه (
فرهنگنامهٔ قرآنی ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۹۹۷، قرآن ۲۵)
شاهدهای هکسره در متنهای کهن بیش از اینها است.
۱۴۰۲/۰۵/۲۸
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh