🔹مبانی غلو در عزاداریبعد از بازنشر یادداشت "نقدی بر تفکر عزادرای برای تسلی خاطر حضرت زهرا(س)" در کنار توهینها و نفرینها، نقدهایی نیز بیان شد. در ادامه چند نکته را در پاسخ به این نقدها بیان کنم.
۱. مقصود بنده از این یادداشت انکار عزاداری یا گریه برای شهادت امام حسین(ع) نبود، زیرا گریه برای آن حضرت در این دنیا، هم از جهت عاطفی و هم از جهت اهدف معنوی و ولایی توجیهپذیر است. پس نسبت دادن انکار عزاداری به بنده، یک تهمت یا حداقل سوء برداشت است.
۲. اصلیترین دلیلی که در یادداشت برای انکار جزع و اندوه دائمی حضرت فاطمه(س) برای شهادت امام حسین(ع) مطرح کردم، تعارض آن با نص آیه ۱۷۰ آلعمران بود. توضیح بیشتر اینکه در آیه معروف ۱۶۹ این سوره، خداوند از حیات و تنعم شهداء سخن میگوید: «وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَموَٰتَۢا بَل أَحيَآءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ؛ هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند مردهاند، بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.» چنانکه پیداست خداوند در این آیه وضعیت شهدا را عالم برزخ بیان میکند. خداوند در آیه بعدی میفرماید: «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوستهاند شادى مىكنند که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.»
اگر ما معتقدیم حضرت فاطمه(ع) در عالم برزخ در جایگاه شهدا قرار دارند، پس نباید از توصیف این آیه خارج باشند، یعنی اینکه هیچ اندوهی نباید نسبت به وقایع این دنیا و وضعیت برزخ داشته باشند؛ با توجه به اینکه خوف در جمله «خوف علیهم» نکره در سیاق نفی است و عموم را میرساند؛ یعنی هر خوفی از آنان برداشته شده است. جمله «ولاهم یحزنون» نیز فعل مضارع است و بر استمرار دلالت میکند؛ یعنی هیچ حزن و اندوهی نخواهند داشت.(رک: تسنیم، ج۱۶، ص۳۰۲) افزون بر این، طبق این آیه باید قبل از شهادت امام حسین(ع)، حضرت فاطمه زهرا(ع) در عالم برزخ بشارت شهادت و قرار گرفتن در جایگاه رضوان الهی را داشته باشند و بعد از شهادت امام نیز آن حضرات بدون هیچ غم و اندوهی در کنار یکدیگر هستند. توجیهپذیر نیست که جنایت یزدیان در شهادت امام حسین(ع) را توجیهگر جزع و فزع دائمی حضرت فاطمه زهرا(ع) در برزخ بدانیم، زیرا کشته شدن رکن شهادت و قتل فی سبیل الله است. به هرحال، کسانی که به نقد این یادداشت اهتمام ورزیدهاند ابتدا باید به تعارض این آیه و جزع حضرت در بزرخ پاسخ دهند.
۳. بعضی از ناقدین برای تقویت مبنای خود بدون بررسی جزئی اسناد و متن روایات مورد بحث، به صورت کلی به توثیق آنها پرداختهاند. درحالیکه بنده در یادداشت با اشاره به راویان این احادیث بیان کردم که در آنها افراد غالی و فاسدالعقیده وجود دارند، و غُلوزدایی بعضی از این روایان نیز تنها برای بهرهگیری از منقولاتی است که مورد پسندشان است. عجیب اینکه بعضی از استفاضه یا حتی تواتر معنوی در اینجا سخن گفتهاند، درحالی استفاضه یا تواتر مسلتزم وجود اسناد فراوان و روایان متعدد در طبقات مختلف است. اینکه روایاتی از طریق یک فرد غالی در کاملالزیارات نقل شوند، نه تواتر معنوی ایجاد میکنند و نه استفاضه. وضعیت روایات در دو کتاب دیگر را نیز در یادداشت اصلی بیان کردم.
حقیقت اینکه مطالب بسیاری از طریق غالیان به کتب شیعه راه یافته است و تعدد نقل توسط آنها نمیتواند اثباتگر عقاید شیعه باشد. زیرا روایات مجعول توسط غالیان تنها منحصر به القای خداباوری ائمه(ع) نبوده است، بلکه غلات روایات زیادی در شئون مختلف امامان جعل میکردند، برخلاف ملاک خداباوری امامان، علما فیلتر مشخصی برای تصفیه این روایات نداشتند و از این رو بسیاری از آنها به کتب روایی شیعه راه یافتهاند. اما غیر از بررسی وضعیت فکری و رفتاری راویان، توجه به متن مهمترین دلیل کنارگذاشتن این روایات است، مطلبی که ناقدین نخواستهاند به آنها توجه کنند. متن این روایات با بسیاری از ملاکهای عقلی و نقلی در تعارض هستند که باید در مقالهای علمی به آنها پرداخت.
۴. فایده عِلمی و عَمَلی پرداختن به این مطالب تغییر نگاه غالیانهای است که اساس دینداری را عزاداری میداند و تمام آرمانهای اهلبیت(ع) را منحصر در این موضوع میبیند. آنگونه که با گسترده شدن طول و عرض عزاداری، سایر ابعاد دینداری در معرض زوال قرار میگیرند. به قول یکی از پژوهشگران عاشورایی: «کسانی که میخواهند همه روزها روز عزاداری باشد و همه مکانها عزاخانه این نکته را نمی دانند که سرانجام تمامیت خواهی دین از دست رفتن تمام دین است.» (محمد اسفندیاری، حقیقت عاشورا، ص۳۴۰)
...
@azadpajooh