ای نوش کرده نیش را، بیخویش کن با خویش را
با خویش کن بیخویش را، چیزی بده درویش را
تشریف ده عشّاق را، پُر نور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را، چیزی بده درویش را
هم آدم و آن دم تویی، هم عیسی و مریم تویی
هم راز و هم محرم تویی، چیزی بده درویش را
تلخ از تو شیرین میشود، کفر از تو چون دین میشود
خار از تو نسرین میشود، چیزی بده درویش را
جان من و جانان من، کفر من و ایمان من
سلطانِ سلطانانِ من، چیزی بده درویش را
ای تنپرستِ بوالحَزَن، در تن مپیچ و جان مکَن
منگر به تن، بنگر به من، چیزی بده درویش را
امروز ای شمع آن کنم بر نورِ تو جولان کنم
بر عشق جان افشان کنم، چیزی بده درویش را
جان را درافکن در عدم، زیرا نشاید ای صنم
تو محتشم او محتشم، چیزی بده درویش را🍏مولانا
┄ 🪶https://t.center/avazesokotam