َ انسان باید حتی تا پس از مرگش هم باورش به خوشبختی را حفظ کند. معتقد باشد كه زیبایی هست. من هم مثل شما هستم. دو چهره ندارم. خیلی وقتها هم از ناامیدی فریاد زدهام. من هم بارها شکست خوردهام و در هم خمیده شدهام اما من از نوری میگویم كه پساز ناامیدیها میآید. چه شبهایی كه دیوانهوار به تمامِ اجزای این زندگی لعنت فرستادهام و صبحها باز زیبایی را احساس کردهام.
گزینش دردها و تقدیر سیاهمان، یگانه نیروهایی هستند كه ما را به زندگی وصل میکنند. بگذار زندگیِ خود را به آهنگِ جهان متصل نکنیم. اگر زندگیِ ما سازی ناکوک است این به مفهوم آن نیست كه تمام قوانینِ هستی را زیر سوال ببریم.!
تو هم دلت پیشمه که ، عشقت نمیره ازسرم عشق اگه دیوونگیه از همه دیوونه ترم ...
همهچیز به پایان رسیده است. تو همهچیز را جایی پیش از نقطهیپایان، جا گذاشتهای : طعمها را، گوشهی دنجِ آن خاطره را وتگرگی را که دیوانهتر نبود از تو و او ... همهچیز به پایان رسیده است. میخواهی دلتنگِ کسی باشی. کسی کهمیدانست "پایان" درست چه زمانی، درچه لحظهای رخ داده. میخواهی دلتنگِ کسی باشی امادلتنگیات را هم جایی پیش از این پایان، جا گذاشتهای ...