هر کسی که قدم به زندگی شما میگذارد، یک معلم است. حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است. پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد.
هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همهچیز درست میشود. از همهٔ چالشها لذت ببرید؛ هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است. خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد!
به هر آنچه که ما را به برخی انسانها وابسته میکند نام عشق ندهیم. گاهی عادت، گاهی منفعت طلبی، گاهی دلسوزی و گاهی تنهایی و... میتواند ما را با توهم عشق فریب دهد.
نخست آنکه فرد مورد علاقهتان را بشناسید. با او حرف بزنید. این کار باعث میشود حبابهای خیالتان بترکد، چشمتان را به عالم واقعیت باز کنید و در کنار محاسن معشوقتان معایبش هم نزدتان آشکار شود.
دوم آنکه خودتان را بشناسید. عشق کور است، چون وقتی همهٔ ذهن و روحتان را میگیرد، چشمتان به روی شرایط روحی واقعیتان بسته میشود. عشق حس عمیقترین لذتها را، اصیلترین احساسات جهان را، در خود دارد؛ امّا از نگاه اطرافیانتان، شما فردی گمراه گشته بیش نیستید. شیدایان عالم نه خودشان را میشناسند نه محبوبشان را.
و سوم آنکه از این وضعیت جنونآمیز بیرون بیایید. این دشوارترین کار است، امّا در ضمن اولین کاری است که باید در این مورد انجام دهید.