یوسف اوزرشاعر معاصر و
معترض اسراییلی
هر جا از شاعران
معترض اسراییل و یا
شعر اعتراضی اسراییل نام برده میشود یکی از نامهایی که در دهههای اخیر بیشتر به چشم آمده، یوسف اوزر است.
در
شعر او اشکال کمترشناخته و واقعی اعتراض تکه تکه در اسطورهها، روایتهای تاریخی یهود، اخبار رسانهها و... روایت چندپاره نویی میسازند تا روایتسازی مسلط رسمی صهیونیسم و را رسوا و بیاعتبار سازند. اعتراض به تداوم اشغال کرانه باختری و شهرکسازی در سرزمینهای فلسطینی، کشتار غیرنظامیان، نسلکشی، گروگانگیری و چرخه تروریسم! تروریسمی که هر روز به شکلی و رنگی در رفتار هر دو طرف بروز میکند.
جین و کوکاهمان هفته در کنیسه یهودیان میخواندند
فصلی از تورات که سارا تبعیدمیکند هاجر و فرزندش اسماعیل را
علی جواریش هفت ساله زخمی شده از گلولههای پلاستیکی
که مستقیما به سرش اصابت و سوراخ کرده بود.
علی جواریش زندگی گیاهی آغاز کرد.
دو روز تمام در بیمارستان اسرائیلی در بستر مرگ بود.
و فرشته مرگ که سررسید
نتوانست چاه آب را به مادر علی نشان دهد.
همان هفته یهودیان در کنیسه میخواندند
فصلی از عهد عتیق در باب
قربانی کردن اسحاق.
علی جواریش در بیمارستان به چندین قسمت قطعهقطعه شد
پسری ۱۵ ساله ریهها و کبد علی را دریافت کرد.
مادر پسرک به رسانه ها گفته بود
پسرش در بستر نشسته و درخواست کوکا و شلوارجین کرده است.
پدر علی گفت اعضاء علی را هم به یک یهودی اهدا کنند(دیروز سربازی یهودی بین چند عرب تقسیم شده بود.)
این
شعر دیوانهی عجز و التماس برای سرودن است
شاید از این طریق
به آرامی و با ظرافت انتقال جمعیت را انجام دهیم
فلسطینیان اعضای بدنِ یهودیان را دریافت کنند
و یهود اندام فلسطینیها
و ساره مادرسالار ما و هاجر مادرسالار ایشان
آه که چقدر خرسند و شادند از سهم یکدیگر
و ما همه کوکاکولا مینوشیم
و جین میپوشیم.
#شعر_ترجمه#یوسف_اوزر#اسرائيل #شعر_اسرائیل #شعر_معترض_اسرائیل