#فاطمیه
⚫️ با پاره تن رسول اکرم صلی الله علیه و آله چه کردند؟!
شیخ الطائفة طوسی رحمه الله، فصلی از یک کتاب مهم را به بحث مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها اختصاص داده است و این نشان از اهمیت والای این مسئله دارد. از طرفی پاسخ به برخی شُبَهات عامه در این زمینه، قرینهای است بر اینکه در آن عصر نیز تلاش گستردهای برای عادیسازی برخی وقایع میشده است، و شاید عامه در هیچ واقعهای به مانند بحث مظلومیت صدیقه طاهره و امیرالمؤمنین علیهما السلام، چنین تلاشی نداشتهاند. اینکه شیخ طوسی رحمه الله با آن همه مشغلههای متعدد و شرایط حساس، به این بحث ورود میکند و عالِمانه و مستند مینویسد و پاسخ میدهد و دفاع میکند و کوتاه نمیآید، نشان از آگاهی شیخ به مسائل حساس زمانش میباشد، و ایشان نیز مانند علمای دیگر در خط مقدم این جهاد اعتقادی حضور داشته، و با غیرت و همت، مظلومیت امامش و مظلومیت سَرور زنان عالم را به گوش همگان میرساند.
🔻 کتاب "الشافی" تألیف استادِ شیخ طوسی یعنی سید مرتضی رحمه الله میباشد. ایشان این کتاب را در پاسخ به شبهات یکی از بزرگان معتزله درباره بحث امامت در شیعه نوشته بود. شیخ طوسی این کتاب مهم را خلاصه کرده که "تلخیص الشافی" نام دارد. در فصلی از این کتاب با این عنوان روبرو هستیم:
"
فيما طعن به على أبي بكر من الأمور الّتي تمنع من عقد الإمامة له"
یعنی: فصلی در بیان مواردی که موجب طعن و مذمت ابابکر است و او را از شأنیت امامت ساقط میکند.
سپس به مواردی میپردازد که از آن جمله، منع فدک است.
➖ [
و مما طعن عليه: منعه فاطمة فدكا، منحتها من ابيها ايام حياته]:
ایشان در این بخش مینویسد:
ابابکر حق مُسلّم فاطمه سلام الله علیها را غصب کرد در حالی که فدک را رسول اکرم صلی الله علیه و آله به او عطا کرده بود، و این واقعه هنگام نزول آیه "وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ" بود که صحابه نیز مانند ابوسعید خدری این را نقل کردهاند. روشن است که حضرت زهرا سلام الله علیها چیزی را ادعا نمیکرده که حق او نبوده، زیرا او عصمت داشته و شأنش بر همگان روشن بوده، و کسی از چنین شخصیتی شاهد طلب نمیکند، زیرا ایشان از انجام فعل قبیح و مذموم به دور است. اما ابابکر از ايشان شاهد طلب کرد !!!! ( ج ٣ ص ١٢٢ )
سپس به بحث عصمت حضرت، از آیه تطهیر و حدیث بضعة میپردازد:
اثبات عصمة الزهراء من آية التطهير، و حديث البضعة. _ ( ج ٣ ص ١٢٣ _ ١٢۵ )
◾️سپس در ادامه به بحث پاره کردن سند فدک میپردازد:
[
ابو بكر يكتب لفاطمة كتابا في فدك، و عمر يخرقه]
شیخ در این بخش مینویسد:
بعد از اینکه امیرالمومنین علیه السلام و ام أيمن عليها السلام به مالکیت حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به فدک شهادت دادند، ابابکر دستنوشتهای را به آن حضرت داد و فدک را تسلیم نمود. حضرت نیز از مجلس خارج شد و عُمَر بین راه ایشان را دید و متوجه قضیه شد. عُمَر سند فدک را به اجبار از ایشان گرفت و نزد ابابکر آمد. (
گزارشی از نحوه اخذ سند فدک ) سپس به ابابکر گفت چرا فدک را بازگرداندی؟! علی به نفع خود شهادت داده و ام أیمن نیز زن است و شهادتش ارزشی ندارد! سپس سند را از بین برد. این مسئله از طُرُق مختلف نقل و ثبت شده که برای تفصیلش باید به کتب مربوطه رجوع نمود. ( ج ٣ ص ١٢۵ _ ١٢۶ )
در ادامه، شیخ به دو شُبهه پاسخ میدهد که چون این نوشتار محل بسط آن نیست، خود رجوع نمائید به تفصیل آن:
«و ليس لهم أن يقولوا: إنها أخبار آحاد؛ و ليس لهم أن يقولوا: كيف سلم إليها فدك - و هو يروي عن الرسول صلّى اللّه عليه و آله: «أن ما خلفه صدقة» و ذلك أنه لا تنافي بين الأمرين، لأنه إنما سلم إليها - على ما وردت به الرواية - على سبيل النحل، فلما وقعت المطالبة بالميراث روى الخبر في منع الميراث، فلا اختلاف بين الأمرين.» _ ( ج ٣ ص ١٢۶ _ ١٢٧ )
یکی دیگر از قرائن و شواهدی که شیخ در بحث تعلق فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها میآورَد:
[
قصة رد عمر بن عبد العزيز فدكا على ولد الزهراء]
شیخ نوشته:
یکی از قرائن، این است که عمر بن عبدالعزيز فدک را به فرزندان آن حضرت بازگرداند، و اگر فدک حق آنان نبود، او نباید چنین میکرد. همچنین مأمون عباسی بمناسبتی مجلسی تشکیل داد و یک وکیل برای حضرت زهرا سلام الله علیها تعیین نمود و یک وکیل برای ابابکر، و قُضاتی نیز برای قضاوت گماشت. سپس با بررسی ادله و شواهد، فدک را به فرزندان آن بازگرداند و حق ایشان دانست. و روشن است که اگر حق آنان نبود، نباید فدک بازگردانده میشد. برای مشاهده تفصیل این وقایع که روشن و ثابت است، باید به کتب تاریخ رجوع نمود. ( ج ٣ ص ١٢٨_١٢٩ )
ادامه در بخش بعد
@ashkvareh