↩️ سخنی اندر چند نادرستی رایج که شوربختانه با نزدیک شدن شب چله بر سر زبانها میافتند:
1⃣ نام درست این جشن "شب چله" است و نه "یلدا"؛ زیرا "یلدا" واژهای سریانی از خانوادهی زبانهای سامیست همریشه با واژهی "میلاد" به معنای "زایش". اما "چله" با شمارهی چهل در زبان پارسی در پیوند است که برابر است با فاصلهی این جشن با جشن سده (چهل شبانهروز بعد). روشن است که شایسته نیست برای جشنی ایرانی چون شب چله که خود نامی پارسی نیز دارد، نامی غیرایرانی به کار گیریم.
2⃣ این جشن در اصل در پیوند با خور (ایزد خورشید) است و نه مهر/میترا (ایزد عهد و پیمان). زیرا در این شب، وضعیت زمین نسبت به خورشید به گونهای میشود که از آن پس، روزها آغاز به بلندتر شدن و شبها آغاز به کوتاهتر شدن میکنند. از همین رو، به گفتهی ابوریحان بیرونی، فردای این شب را "خرمروز (روز خورشید)" میخوانده اند. نام دیگر دیماه نیز به گفتهی او "خور" بوده است.
3⃣ خورشید اگر چه با مهر در پیوند است، اما با آن یکسان نیست. از همین روست که در اوستا دو نیایش جداگانه در ستایش هر یک از آنها وجود دارد یا در گاهشمار اوستایی دو روز جداگانه به نام هر یک از این دو ایزد دیده میشود. یکی گرفتن خورشید و مهر، امر نادرستیست که در بنمایههای پس از اسلام به چشم میخورد.
4⃣ هیچ گواه تاریخی استواری از وجود کیشی مستقل به نام "مهرپرستی" یا "میترائیسم" در ایران باستان در دست نیست. زیرا مهر یا همان میترا تنها یکی از خدایانِ آریاییانِ پیشازرتشتی بوده است که پس از اَشو زرتشت نیز یکی از ایزدان به شمار رفته است. مهر در هیچ دورهای از ایران باستان، دارای کیشی جداگانه نبوده است.
5⃣ چرایی پاسداشت این جشن، درازترین شب سال بودنش نیست، بلکه آغاز کوتاهتر شدن شبها و بلندتر شدن روزها از فردای این شب است تا نوروز که سرانجام روشنایی و گرما بر تاریکی و سرما پیروز میشود. چرا که به باور ایرانیان باستان، تاریکی و سرما نماد اهریمن، و روشنایی و گرما نماد اهورامزدا بوده اند. پس، شب چله همانا نویدبخش نوروز است؛ نوروزی که خود نمادی از فَرَشگَرد است و فرشگردی نیز که خود به معنای "نو شدن" و به مفهوم پیروزی اهورامزدا بر اهریمن است. پس، ما شب چله را جشن میگیریم زیرا نوید پیروزی اهورامزدا بر اهریمن را به ما میدهد؛ پیروزیای که فراگیری نیکی در جهان هستی و نابودی کامل بدی را در پی دارد.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥