انگشت به انگشت و رگ به رگ دستانات را سپاسگزارم که در روزگارِ آوارگی خانهی من بودند و بهوقتِ توفان سرپناهام و آنگاه که میهنام را از زیرِ پایم بیرون کشیدند دستانِ تو وطنام شدند. هرکجا دستانات را دیدی سلام مرا برسان.
عزیزان گران مهر اگر تمایل به نشر اشعار و دکلمه و همچنان اشتراک در برنامه های آنلاین شعر خوانی دارید پس وارد این لینک تلگرام شوید و با دوستان تان به اشتراک بگذارید👇🏻👇🏻👇🏻 https://t.center/c/2423634755/6
تو مرا آزردی... که خودم کوچ کنم از شهرت، تو خیالت راحت! میروم از قلبت، میشوم دورترین خاطره در شبهایت تو به من میخندی! و به خود میگویی: باز میآید و میسوزد از این عشق ولی... برنمیگردم، نه! میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد... عشق زیباست و حرمت دارد...