🔷انجام تمامیکارها به تنهایی تقریبا غیرممکن است. شما باید بر نقشهایی تمرکز کنید که با تواناییهایتان مطابقت دارد. وقتی تجارتی را مدیریت میکنید، دانستن این امر که کدام نقش مناسب شما هستند و کدام نقشها را باید به افراد دیگر واکذار کنید تا سر کنند، اهمیت فراوان دارد.
1️⃣ نظریهپرداز: مسوولیت نظریهپرداز این است که تصویری بزرگ از مقصد تجارتتان ارائه دهد. چه محصولات یا خدماتی را باید خلق کنید؟ افراد موجود در آن بازار دنج شما، چه چیزی میخواهند و نیاز دارند؟ بسیاری از کارآفرینان، نظریهپردازان خوبی هستند و برای انجام نقشهای دیگر در آن تجارت نیاز به کمک دارند.
2️⃣ بازاریاب: برخی افراد، بازاریابان بیطرف هستند، در حالیکه دیگران اینگونه نیستند. بازاریاب مسوول تمام جوانب ایجاد علاقه برای محصول یا خدماتتان است.
3️⃣ فروشنده: یک فروشنده عالی دارای مهارت تعامل با مشتریان و ارائه محصول یا خدماتتان است. فروشنده میتواند ارزیابی کند که کدام محصول یا خدمات به نفع مشتری خواهد بود و به آنها کمک میکند تا بر هر مخالفتی که ممکن است در طی فرآیند خرید داشته باشند، غلبه کنند.
4️⃣ مهندس: مهندسان اطمینان میدهند که تمامیسیستمها و فرآیندها سرجای خود هستند. آنها درک میکنند که چگونه تمامیبخشهای تجارتتان با هم کار میکنند تا جایی که میتوانید کارایی خود را بالا ببرید.
5️⃣ مدیر: وقتی که تجارتتان کارمندان فراوانی دارد، به مدیر نیاز دارید تا اطمینان ایجادکند که آنها بر کار درست متمرکز شدهاند. مدیران، بر فرآیندها و مراحل و سیستمها نظارت دارند تا اطمینان حاصل کنند که همه چیز و همه کس به سمت هدف کلیتان در حال کارکردن هستند.
6️⃣ راهبر: چه کسی آن بیرون هست که اطمینان دهد هرچیزی که میخواهید به دست آورید، در حال انجام است؟ راهبر به تیم انگیزه میدهد، چه در بازاریابی باشد یا در هر بخش دیگری، به سمت چشمانداز شرکت پیش میرود.
✅ هنگامی که از مدیران راجع به بی توجهی آنها نسبت به کارمندان پرسیده میشود، سعی در آوردن بهانههایی با استفاده از کلماتی چون “اعتماد”، “استقلال” و “توانمندسازی” میکنند. این دلایل کاملاً بی معنی است. مدیران خوب مدیریت میکنند، صرف نظر از اینکه کارمندان چقدر حرفهای باشند. مدیران باید همواره به کارمندان توجه داشته باشند، به آنها گوش دهند و از آنها بازخورد بگیرند.
🔹مدیریت ممکن است از لحظهای شروع شود، اما در واقع پایانی ندارد. وقتی یک کارمند حرفهای داشته باشید، باید محیطی فراهم آورید که بتواند توانمندیهایش را افزایش دهد. کارمندان حرفهای تر نیاز به بازخورد گرفتن بیشتری دارند و این وظیفهی شماست که این کار را انجام دهید. در غیر این صورت بهترین کارمندانتان تنبل و بی حوصله خواهند شد.
کنترل، هسته ی کار مدیریت است. آنچه یک مدیر کنترل می کند افراد نیستند بلکه پروژه ها، منابع، وقایع و فعالیت هایی است که افراد درگیر آنها هستند. در این نقش شما بیشتر شبیه یک کنترلر دما عمل می کنید که در وقت های تعیین شده یا بر حسب درجه ی حرارت، دستگاه را روشن یا خاموش می کند. به عنوان یک مدیر آنچه برای کنترل باید انجام دهید به شرح زیر است:
1. برنامه ای داشته باشید که در آن اهداف، استانداردها و زمانهای پایان هر مرحله مشخص شده باشد.
2. کار گروه خود را کنترل کنید و از بازخورد برای پی بردن به چگونگی پیشرفت کار استفاده کنید.
3. وضعیت انجام کار را با آنچه برای حصول برنامه باید انجام شود مقایسه کنید.
4. مواردی که در آنها کارایی زیر استاندارد است یا فرصت های جدید پیش آمده را تشخیص دهید.
5. برای جبران کاستیها یا استفاده از فرصت های جدید اقدام کنید.