⭕️در شرح دشواری یک تصمیم - بخش یک
(برای تردید در برزخ دو مرحلۀ یک انتخابات)
اردشیر منصوری – 11 تیر 1403
1- یادآوری یک قاعده: در شرایط پیچیده، تصمیم همواره بر محور «هزینه-فایده» گرفته میشود. بعید است بتوان عملی نشان داد که «صد» فایده داشته باشد و «صفر» هزینه (البته عکسش ممکن است؛ میتوان «صد» هزینه داد با «صفر» فایده). پس باید از خیالِ فایدۀ مطلق و بهکلی فارغ از هزینه بیرون آمد.
2- پرسش از موقعیت کنونی. آیا ممکن است رأی به پزشکیان، برای حکومتی که معترضان قبولش ندارند، مشروعیت بیاورد، که این برای معترضان و منتقدان «هزینه» محسوب میشود؟ - بله.
اما آیا از این «بله» نتیجه میشود که منتقدان حکومت باید در هر شرایطی از رأی بپرهیزند؟ - پاسخ: نه لزوماً.
باید دید در ازای پرداخت این «هزینه» چه مقدار «فایده» ممکن است نصیب رأیدهندگان شود، یا در صورت خودداری از رأی چه هزینههای گزافی ممکن است تحمیل گردد.
دشواری کار اینجاست که نمیتوان چندان با عدد نشان داد درصدِ مشروعیتی که نظامِ منقودًالیه از یک رأی به پزشکیان دریافت میکند چقدر است و میزانِ فایدهای که با رویکارآمدنِ او نصیب مردم معترض و دادخواه میشود چقدر. یا از آن سو، نمیتوان با دقیقاً نشان داد میزان ضرر ناشی از برآمدن جلیلی (متأثر از رأیندادن به پزشکیان) چقدر است و میزان مشروعیتزدایی از نظام منقودًالیه که لابد برای منتقدان-معترضان «فایده» تلقی میشود چقدر.
▫️ خب، چه باید کرد؟ یک کار مهم: رصد و گفتگو.
در پرتو مشورت و گفتگوی منطقی بتوان تصمیمی با سنجیدگی بیشتر، و اگرچه نه بهکلی مبری از خطا گرفت.
3- تحلیل وضعیت. در هشتم تیر 1403 یک رویداد ترکیبی بروز کرد: «60درصد "نه"ی اعتراضی به نظامِ مورد انتقاد بهعلاوۀ جلوانداختن پزشکیان (گزینهای که بر اساس قرائن غیرقابل انکار به «معترضان» نزدیکتر است، گرچه در میزان این نزدیکی میتوان بحث کرد). بر این اساس اکنون چه باید کرد؟
3-1) این قدر معلوم است که: اگر تردیدیان به قصد صیانت از «نه»ی مهم و ارزشمند خود به میدان نیایند، با سرریز شدن حداقل دوسوم رأی قالیباف به سبد جلیلی، ایران در چهار تا هشت سال آینده دورانی شبیه فاجعۀ احمدینژاد (حال یا کمی بدتر یا کمی بهتر) را شاهد خواهد بود.
👈 در این وضعیت، منتقدانِ تحریمی باید به این سؤال پاسخ دهند که نظر به عزم و انسجام نظام مستقر برای سرکوب، در صورت برآمدنِ دولت جلیلی، «نه» خود را چگونه حفظ و اثربخش خواهند کرد.
3-2) اما اگر بخشی از تردیدیان، (شاید حدود دو ملیون)، به سود پزشکیان به میدان بیایند، و پزشکیان روانۀ پاستور شود، البته اولین سودبرنده حاکمیت است (شک نیست که حکومت با پزشکیان نفسی تازه خواهد کرد) اما آیا منتقدان-معترضان نیز نفس تازه نخواهند کرد برای ادامۀ مبارزۀ دادخواهانه و کسب حقوق ضایع شده؟ آیا با فرض آدمهایی متفاوت با گزینههای دولت مفروض جلیلی در دولت پزشکیان، جامعۀ مدنی ایران قویتر نخواهد شد برای فرهنگسازی و زمینهسازیِ تحول از فرهنگ استبدادی به دموکراسی؟ سؤال بهجدّ گشوده است و پاسخ آنی (آری یا نه) به آن آسان نیست.
👈آنچه باید مشوّقان رأی به پزشکیان بدان پاسخ دهند: اگر با وجود ریاست پزشکیان همچنان دولت در سایه تمایلاتِ جبهۀ جلیلی را بر دولت پزشکیان تحمیل کرد و فلاکتِ تحریم و فیلتر و رانت و فساد (گیریم به خلاف خواست قلبی دولت پاکدست پزشکیان) ادامه یافت، آنها چه پاسخی به مردم خواهند داد؟
4- چاره چیست؟ برای ما که دستمان از جناب پزشکیان و حلقۀ اصلی ستادش کوتاه است، تعقیب مناظرهها و بیانیهها در روزهای پیشِرو، و گفتگو با دوستانِ منطقی و منصف دربارۀ ردیابی نشانههای زیر در موضعگیریها ممکن است.
به گمانم اگر بتوان به صداقت پزشکیان بهقدر معقول اعتماد کرد، آنگاه چنانچه در وعدههایش نشانهای زیر مشاهده شود، میتوان «رأی دادن» در مرحلۀ دوم را چندان ناصواب ندانست.
👈نکته: پیداست که سقف انتظارات تحولخواهان بسی بیش از این است، و اینها که در پایین فهرست میشود مطالبات حداقلی برای دوران گذار از وضعیت انسداد است.
🔻ادامه🔻