اندکی #سیاست_5
🌱 ملاحظاتِ پایانی انتخاباتی؛ خلق معنا، بصیرتها
اردشیر منصوری- 7 تیر 1403
با قدردانی از گرامیانی که در این فضای فروبستۀ سیاسی، به قصد اندکی گشایش، در این انتخابات آستین بالا زدند. با وجود «بیمعناشدنِ نهاد انتخابات» با این «نظارت استصوابی»، هنوز انگیزهبخشترین رخداد برای فراخواندن به امر سیاسی «انتخابات» است. با وجود «بیمعناشدنِ نهاد انتخابات» در شرایطی که «منتصبان و نهادهای غیرانتخابی» در همۀ امور اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دستشان گشادهتر از نهادهای قانونیِ منتخب است، حتی تردید در قرب و بعد به صندوق، برای گفتگو دربارۀ امر سیاسی فضا میسازد. بنابراین جا دارد حتی تحریمیان کلیت صندوق و انتخابات را مسکوت نگذارند. گاه حتی «رأی ندادن» میتواند معنایی فراتر از بیالتفاتی به امر خطیر انتخابات داشته باشد: «اعتراض به مجموعۀ روندهایی که صندوق را از کارکرد اصیل انداخته است». روی دیگرِ سکۀ صندوقی که برقدرتان آن را به سازوکار «بیعت» تقلیل دادهاند، این است که بیقدرتان آن را به مکانیزم نقد و اعتراض خشونتپرهیز تبدیل کنند.
و اما
💢 بصیرتهای این انتخابات
▫️ الف) بصیرتهایی برای حاکمان:
1-
اگر نامزدی همچون پزشکیان رأی بیاورد، حکومت میتواند درکی از سر بصارت از خود نشان دهد: یکی این که بفهمد معنایی را که در بسیاری آراء سلبی به این نامزد محترم هست، یعنی «نه» به تحریم، فساد، تبعیض و تحمیل یک سبک زندگیِ خاص متعصبانه و غیرروادارانه؛ و دوم بپرهیزد از چوبانداختن لای چرخ رییسجمهوری که به مدد اصلاحطلبان و قشری معترض از مردم روی کار آمد. کاش حکومت، واقعاً چنانکه عزیزان روزنهگشا با آن خوشبینی پای کار انتخابات آمدند، «صدای تحولخواهی مردم» را تا دیرتر نشده بشنود و از برآمدنِ یک نیروی متمایل به تغییر و اصلاح نهراسد.
2-
اگر به هر دلیل اکثریت پای کار نیامدند و کسی جز پزشکیان مقیم پاستور شد، آقایان مست غرور نشوند و رویکار آمدن نیروی نزدیکتر به خود، بدون رأی اکثریتِ معترض را حماسه تلقی نکنند. کاش حکومت از تجربۀ سیاسیِ تاریخ بشریت درس بگیرد که همواره در «حکمرانی یکدست»، و در جناحهایی که با فرآیندهای غیررقابتی به قدرت میرسند امکان رخنۀ فساد بیشتر است. کاش فهمیده شود که خشونت و سرکوب، به رغم ظاهرِ اقتدارآور، موریانۀ مخربِ ستونهای حاکمیتاند نه نیروی ثبات و دوام بلندمدت.
▫️ب) بصیرتهایی برای عزیزان جریان اصلاحی:
1- اگر نامزد منتخبشان (جناب پزشکیان) روی کار آمد؛ باید آمادۀ جهادی در سه جبهۀ بسیار دشوار باشند:
اول، جبهۀ «سهمخواهی» خودیهایی که هرگز در هیچ جریان سیاسی کم نیستند؛
دوم، جبهۀ «اقتدارگرایانی» که سنگاندازی به منتخب منتسب به اصلاحخواهی را رسالت خود میدانند؛
سوم، جبهۀ «رشدنایافتگی مزمن فرهنگی» که به سبب تسلط قرنها فرهنگِ سیاسی استبدادی و (به قول مرحوم رضاقلی) اقتصادسیاسیِ غارتی-غنیمتی در این سرزمین ریشهدوانده است.
با نگاههای غیرمتساهل، غیرتکثرگرا، غیرعلمی، و ایدئولوژیزده که حتی در جریان موسوم به اصلاحات نشانههای آن هست، امکانی برای پیروزی در این جبهه متصور نیست. دوستان بدانند اگر برای مثال وزیر آموزشوپروششان از وزیران این وزارت در دوران خاتمی قویتر نباشد، باختهاند. همچنین اگر وزیر خارجهشان گرچه به قوتِ وزیر خارجۀ روحانی در تسلط به زبان دیپلماسی بینالمللی باشد، بسیار نیازمند پرورش بینش و مهارت است تا در بزنگاههای موضعگیریهای حساس، ضرورتهای جلب حمایت «هستۀ سخت قدرت» او را به ورطۀ لاپوشانیِ ستم و سفیدشویی سرکوب متمایل نکند. کیست که نداند حفظ تعادل در راه باریک سیاست در ایران چه اندازه دشوار است.
به زبان پزشکیان و ظریفِ مأنوس به آموزههای دینی-عربی، عرض میشود: چه نیکو است در صورت وصول به قدرت؛ در هنگامههایی مانند «ربوده/کورشدن معترضان»، «استیصال خانوادههای ایشان» و یا مشاهدۀ دستدرازی باندهای قدرت به طبیعت و منابع ملی، عزیزان، این سرخطهای نهجالبلاغۀ محبوبشان را به یاد آورند:
«فی تغلب الاحوال عُلِم جواهر الرجال» و
«من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق».
2- اما
اگر نامزد منظورشان روی کار نیامد، جا دارد به تجدیدنظری جدی بیندیشند: تجدیدنظر در ارتباط با طیف گستردۀ نخبگان فکری، از منتقدان سرشناسی که عادت به طاووسی ندارند، تا جوانان دانشور گمنامی که جدی گرفته نشدهاند. دریابند که کار سیاسی نباید فقط به برهۀ حساس صندوق گره بخورد. بپذیرند که در شأن یک جناح سیاسی نیست که بیبرنامگی در اقتصاد و سیاست را به «تصادف پیشنشدۀ هلیکوپتر یک رییس» گره بزند. برای مصونیت از غافلگیری در برهههای رقابتهای نفسگیر سیاسی و توانِ بسیج نیروی رأی مردم در ایرانِ ملتهب و مستعدِ گذار پیچیده، به ارتقاء نگرش معنادار در رهبران جریانهای سیاسی و نیز ترمیم مناسب تشکیلاتی نیاز است.
@ardeshirmansouri