بسم الله الرحمن الرحيم
خاطرات سراسر عشق ، سردار شهيد #حاج_حسين_همداني
كتاب : مهتاب خين
قسمت:اول
من حسين همداني هستم؛متولد ٢٤اذر سال ١٣٢٩در شهرستان ابادان .فرزند سوم خانواده هستم كه عبارت بود از پنج سر عائله:دو خواهر بزرگتر از خودم و يك برادر كوچك تر. مادرم ، بانوي خانه دار و بسيار مومنه اي بود. پدرم مرحوم علي اقا همداني در چند سال اخر عمرش در شركت ملي نفت ايران كار مي كرد.كارگر فني پالايشگاه نفت ابادان بود و انساني زحمت كش و شريف.مقدر نبود بيش از سه سال ، سايه ي پر مهر پدر را بر سر داشته باشم . سال ١٣٣٢بر اثر يك بيماري صعب العلاج از دنيا رفت و مادرمان ماند ، با چهار فرزند يتيم. سال هاي اول بعد فوت پدر ، خيلي به ما سخت گذشت . خانواده به ان صورت در امدي نداشت . چند سالي طول كشيد تا سرانجام با دوندگي فراوان مادر و دايي مان ، شركت نفت حاضر شد مستمري ماهيانه ي نا چيزي براي عائله مرحوم پدرم تعيين كند.بعد هم به زادبوم خانوادگي نقل مكان كرديم و مقيم همدان شديم.
*دوران كودكي و نوجواني؛
هركسي از كودكي و نوجواني خودش ، به فراخور محيط اجتماعي و موقعيت خانوادگي ، خاطرات تلخ و شيريني دارد.در مورد خودم بايستي صادقانه عرض كنم به محض اين كه از اب و گل در امدم و دست چپ و راست خودم را شناختم ، كار كردم. از همان كلاس اول ابتدايي در بازار همدان كار مي كردم و درس هم مي خواندم. خواهر بزرگتر كه اولين فرزند خانواده بود ، به خانه بخت رفت و مسئوليت اداره مادر و برادر و خواهرم ، به دوش من افتاد.
*عشق به ورزش كشتي؛
حوالي سال ٤١دوازده ساله بودم كه براي تماشاي مسابقات كشتي ازاد به سالن ورزشي همدان مي رفتم. ابتدا فقط تماشاچي بودم .اما سه سال بعد ، تصميم گرفتم به صورت عملي و پيگير ، وارد عرصه ي اين ورزش بشوم.در ان سال ها جهان پهلوان تختي چشم و چراغ جوانان ورزشكار و ورزش دوست بود تختي را مردم خيلي دوست داشتن هم به علت اقا منشي ، روحيه پهلواني و مردمي بودنش ، هم به جهت اين كه مي دانستند ايشان عليه شاه موضع دارد. ما هم به تبع ان حال و هوا و شرايط مريد اقا تختي بودم.
مشوق من دوست بسيار صميمي بنده اقاي محسن قادري كه چند سالي از من بزرگتر بود .در اين راه به من كمك كرد.خودش مرا تمرين مي داد و بعد هم روي تشك فرستاد.قسمت بود بعد ها باجناق همديگر شويم. سال هاي بعد كه از همدان به تهران امدم ديگر كشتي را ول نكردم در باشگاه ورزشي دخانيات عضو شدم و زير نظر اقاي غفاري ، وزن ٥٧ كيلو كشتي مي گرفتم.
*مطالعات
ادامه دارد....
توضيحات:در پي تغيير نام ميدان شهيد همداني توسط شهرداري همدان ،تصميم به بازنشر خاطرات اين شهيد عزيز به صورت جهادي در فضاي مجازي گرفته ايم.
مرحله اول: برداشت از كتاب مهتاب خين
ازهمه جهادگران فرهنگي جهت تهيه مطالب دعوت به همكاري مي شود.
باتشكر
هماهنگي:
⬇️
كاربري _ايتا>>
@Hamadani_52
كانال>>>
https://eitaa.com/hamadani_5213