برای
فراهانابوالفضل عباسے بانی- ۲۵ آبان ۱۴۰۱
بیستم مهرماه بر اثر حادثهای نه چندان سخت دچار صدمهای شدم سخت! بگونهای که عملا خانهنشین شدم و پای در گچ با انبوهی گرفتاریهای دیگر که بماند برای کتاب «از بان تا بُن»
در این مدت خانهنشینی اما همچنان از پای ننشستم و بخش عمدهای از کتاب «از بهزادان تا دهگان» را ویرایش و دستهبندی کردم و امید که بتوانم برای بهار پیش رو به دست چاپ برسانم تا منبعی باشد برای مردم فرهیخته سرزمین خورشید تا نام و نشان مفاخرشان را بهتر و بیشتر بشناسند و به آن افتخار کنند چونان که باستانی پاریزی در نوشتهای زیر عنوان«يك كفگير از مساحتِ ايران» میفرماید:
راستے اين دو سه تا دهكوره كه در قلبِ ايران قرار گرفته و مجموع مساحتش باتپهها و كوهها، از يك كف دست، یا يك بَدَست، يا بهتر بگويم يك كفگير از كل ِ مساحتِ ايران را شامل نمیشود و اسمش
#فراهان و تفرش و آشتيان و گَرَكان است، از چه معجونے تركيب شده!؟
ميرزا عيسے فراهانے آنكه لشكر به قفقاز میكشد و مےخواهد لشكري را كه چند صباح قبل، لشكر ناپلئون را شكست داده و اتحادیهٔ نظامے اروپا را مختل كرده، شکست دهد، کیست؟
يا آن قائممقام فراهانے كه چند صباح بعد، در باغ نگارستان طناب انداخته شد، جرمش چه بود؟ يا آن ميرزا تقےخانِ امير كبير شهيِد باغ فين و بنيانگذار ِ دارالفنون ،يا ميرزا حسن آشتيانے كه تحريم تنباكو كرد و حتے دختران ناصرالدين شاه قليانهاي خود را شكستند و يا ميرزا يوسف آشتيانے مستوفیالممالك كه صدراعظم بے نظير و مرد اخلاق و صاحب نيكویے بود، يا آن مصدقِ آشتيانے كه يكباره صنعت ِ نفت ايران را با آن عظمت، ملے كرد و با انگلستان در افتاد، چه نيرویے داشت!؟
يا آن معلم بزرگ كه نصف تحصيل كردگان دارالفنون و استادان چهل سال قبل ِدانشگاه شاگردان او بودند - عبدالعظيم خان قريب- را میگویم، در كجا علم آموخته بود در گَرَكان يا سوئيس؟
يا ميرزا عباس اقبال آشتيانے تاريخدان بزرگ كه معلم من هم بود و بلاعقب مرد، يا آن اديبالممالك كه میگفت:
ماييم كه از پادشهان باج گرفتيم
همينطور است استاد ابوالقاسم سحاب تفرشے، نويسنده و جغرافیدان بزرگ و نقشهكار و نيز دكتر سيد محمود حسابے و بالاخره همين قوامالسلطنهٔ كه سربازانِ فاتح جنگ برلن را به حرف مفت به آن طرف ارس راند و آب از آب تكان نخورد!
باید رفت از پروین اعتصامے دختر اعتصامالملڪ پرسید که: این چه خاکیاست؛ که ایمانِ فلڪ داده به باد؟ یا این که اصلا باید راه افتاد و دویست سیصد کیلومتر راه را در دشتها و بیابانهاے مرکز ایران بوسید تا به
فراهان رسید و آنجا رفت و یکشب توے یڪ «آغل»-آرے آغل- منزل کرد و بعبع گوسفندان را شنید و نے چوپان را گوش کرد و سپس خاڪ آنجا را بویید و بوسید و بر آن نماز خواند و فردا روز، یڪ آش ترخینهٔ خوشمزه تفرشی را- بهقول قائممقام- با نان فتیر آشتیانے با اشتها خورد و دوباره راه افتاد و ٱمد به تهران!
این را نوشتم که بگویم ایران است و یک
#فراهان، دیاری بهوسعت تاریخ در دل سرزمین
#ایراک این ایران کوچک که دیرینگی سکونت مردمان بیباکش به بیش از ۴۰هزار سال و وسعتش از کرمانشاهان تا همدان و اصفهان تا تهران و از این سوی تا آذرآبادگان به ۲۰۰ هزار کیلومتر بالغ میشود که با حمله خلفای خونریز اما نامش تا مدتها فراموش شد و با ظهور سلجوقیان عراق عجم نام عربی شدهاش دوباره زنده شد.
در همه این دوران اما نام
فراهان عزیز رسالت فرهنگی٫تاریخی این سرزمین را به خوبی ایفا نمود و بار امانت به سرمنزل مقصود رساند و چه خوش امانتداری بودند مردمان این دیار فراهامونی که با مشورت ایمانیخان فراهانی و زکیخان کزازی در میانه این دو خطه زرخیز از سرزمین
#ایراک و در جایی که اکنون اراکش مینامیم نخستین نوین شهر ایران را بنا نهادند تا به میراثدار آن #اراکبزرگ شهره شود بواسطه داشتن ۱۲ فرزند شایسته خویش که هریک آوازه خود را دارد اما
#فراهان که امروز در قامت شهرستان فرِٓ مَهین خودنمایی میکند همچنان آوازهای جهانی دارد بواسطه داشتن مردان و زنانی فرهیخته و هنرمندی که مایه عزت و عظمت ایران و ایرانیاند و امروز هرچند دیر ولی به همت
#انجمنتلاشگرانفراهانسرافراز،
#انجمنهوایتازهفراهان #دانشگاهآزاد و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی
فراهان #نخستین پنجشنبه از سری پنجشنبههای فرهنگی
فراهان در روز ۲۶ آبان ماه برگزار میگردد و اگرچه بواسطه مصدومیت، افتخار حضور در این آیین را ندارم ولی به دستاندرکاران این مراسم خداقوت گفته برایشان از صمیم قلب موفقیت آرزومندم.
#آگاهی، سرآغاز
#خردمندی است.
https://t.center/abolfazlabbasibani