#بنی_امیه#رسالت#امام_موسی_صدرآنان (بنیامیه) گمان کردند دعوت رسول بازی جدیدی برای سلطهجویی است و این بازی
#بنی_هاشم است.
این مسئله در سخنان بنیامیه روشن است که
#ابوسفیان روز فتح
#مکه گفت:
ای عباس سلطنت برادر زادهات برتری یافت.
که عباس در پاسخ او گفت: «وای بر تو! این رسالت است، این
#دین است، نه سلطنت.»
همچنین، پس از به خلافت رسیدن
#عثمان،
ابوسفیان در جلسهای، پس از آنکه مطمئن شد غریبهای حضور ندارد، گفت:
«بقاپید ای بنیامیه؛ فرصت را بقاپید که
ابوسفیان سوگند میخورد نه وحی نازل شد و نه پیامبری و چیزی جز سلطنت نبود.»
او به گورستان رفت و با پا بر قبر
#حمزه کوفت و گفت:
«ای ابوعماره، آنچه تو برای آن با ما میجنگیدی، بازیچۀ دست جوانان ما شده است.»
حاکم آنان در
#کوفه نیز میگوید که عراق یا به تعبیر آن زمان «سواد» باغ قریش است.
#یزید هم شعری از
#ابن_زبعری میخواند:
لعبت هاشم بالملک فلا/خبـر جاء و لا وحـی نزل
که معنای آن میشود: «بنی هاشم با سلطنت بازی کردند والا نه خبری آمده و نه وحی ای نازل شده.»
این آیه(سوره
#مسد) که خاص نکوهش عموی پیامبر است، تأکید میکند که کار پیامبر و رسالت او امری نیست که خاص بنیهاشم باشد، بلکه رسالتی از سوی خداست و مردم در برابر این رسالت برابرند.
امام موسی صدر، کتاب حدیث سحرگاهان، تفسیر سوره مسد، بند 385
@apmkadeh