تجارب روزمره باعث میشود فکر کنیم که هر اتفاق باید نتیجهی چیزی باشد که قبلاً رخ داده. پس برای ما طبیعی است که فکر کنیم چیزی، مثلاً خدا، مسبب بهوجود آمدنِ عالم بوده باشد. اما وقتی در مورد کلیت عالم صحبت کنیم، وضعیت الزاماً اینگونه نیست. بگذارید توضیح دهم. رودخانهای را تصور کنید که از کوهی به پائین جاری است. چهچیزی رودخانه را پدید آورده؟ خب، شاید بارانی که پیشتر در کوهستان باریده. خب، چه چیزی باعث باران شده؟ یک پاسخ خوب این است که بگوییم خورشید که بر اقیانوس تابید و بخار را به آسمان کشاند و ابر ایجاد کرد. خب، چه چیزی باعث تابش خورشید شده؟ اگر به داخل خورشید نگاه کنیم فرآیندی به نام گداخت میبینیم که در آن اتمهای هیدروژن به هم میپیوندند و هلیوم ایجاد میکنند و طی این فرآیند مقادیر عظیمی انرژی آزاد میکنند. تا اینجا مشکلی نیست. هیدروژن از کجا آمده؟ جواب مهبانگ. اما حالا به نقطهی کلیدی میرسیم. قوانین خود طبیعت به ما میگویند که نه فقط امکان دارد عالم، مثل یک پروتون، بدون کمک خلق شده باشد و به لحاظ انرژی نیازی نداشته باشد، بلکه ممکن است چیزی باعث مهبانگ هم نشده باشد. هیچ