تنها جایی که باقی مانده تا دین بتواند ازآن خود بداند، منشأ عالم است. اما در این مورد نیز علم در حال پیشرفت است و بهزودی پاسخی قاطع در مورد چگونگی آغاز عالم خواهد داد. کتابی چاپ کردم که در آن پرسیده بودم آیا خدا عالم را خلق کرده است و این باعث بحث و جدل شد. مردم خوش ندارند یک فیزیکدان حرفی در مباحث مربوط به دین بزند. اصلاً میل ندارم به دیگران بگویم چگونه فکر کنند ولی از نظر من پرسش در مورد وجود خدا یک پرسش مُجاز برای علم است. در نهایت، بعید است بتوان معمایی مهمتر یا بنیادینتر از این تجسم کرد چه چیزی یا چه کسی عالم را خلق کرد و آن را اداره میکند.
فکر میکنم عالم، خلقالساعه، از هیچ، و طبق قوانین علم به وجود آمد. فرض بنیادین علوم، جبریت علمی است. قوانین علمی نحوهٔ تکامل عالم را پس از شناسایی وضعیت در زمانی خاص تعیین میکنند. این قوانین ممکن است بهوسیلهی خدا تعیین شده باشد یا نشده باشد، اما او نمیتواند برای شکستن این قوانین دخالت کند چون در این حالت دیگر قانون نیستند. این به خدا توان انتخاب حالت اولیه عالم را میدهد ولی همینجا نیز ظاهراً قوانینی وجود دارد. پس خدا آزاد نخواهد بود.
بهرغم پیچیدگی و تنوع عالم، بهنظر میرسد برای ساخت آن فقط سه چیز لازم است. فرض کنید میتوانیم آنها را شبیه یک کتاب آشپزی کیهانی فهرست کنیم. این سه ماده اولیه که برای پختن کیهان لازم است، چیستند؟ نخستین آنها ماده است، چیزهای دارای جرم. دور تا دور ما ماده هست، در زمین زیر پای ما و در فضا. غبار، سنگ، یخ، مایعات. ابرهای وسیع گاز، کهکشانهای حلزونی عظیم پر از ستاره که هریک حاوی میلیاردها خورشید است و تا فواصل بعید گستردهاند.