View in Telegram
سلسله‌‌ی اثباتِ نبوّتِ سیّدنا محمّدﷺ {22} مرحله‌ی نخست: اثباتِ صداقتِ پیامبرِ اسلام (ص) از طریق سیره 20. اخلاقِ پیامبرﷺ توضیح: پیش از ظهورِ پیامبرﷺ جامعه‌ی اعراب در جهالت‌و‌خشونت غوطه‌ور بود. در جنگ مشهور «البسوس» به دلیل کشته‌شدن یک شتر، چهل‌سال دو قبیله با هم جنگیدند. [۱] در «نكاح البَدَل» مردان می‌توانستند زنان‌شان را معاوضه کنند [۲] در «نكاح المَقُت» پسران بعد فوت پدران‌شان با زن‌پدرشان ازدواج می‌کردند [۳] در «نكاح الشّغار» دو مرد، دختران یا خواهران‌شان را به عنوانِ همسر با هم تبادل می‌کردند [۴] در «الإستبضاع» مرد همسرش را به مرد دیگری که شجاعت یا شرف بالایی داشت می‌داد تا حامله‌اش کند [۵] «أصحاب الرأيات» زنانی بودند که با وصلِ پرچمی قرمز به خانه‌ی‌شان خود اعلامِ فاحشگی می‌کردند و هرکس می‌خواست می‌توانست وارد خانه‌شان شود و با آن‌ها آمیزش کند [۶] «الرهط» سنّتی بود که طبق آن گروهی از مردان جمع می‌شدند و با زنی جماع می‌کردند، بعد اگر حامله می‌شد، نزد او می‌رفتند تا آن زن، بچّه را به یکی از آنان منتسب کند [۷] «المضامدة» -که دوستیِ زن با مردانی غیر از همسرش بود- [۸] و «المخادنة» -که به روابطِ پنهانیِ زن و مرد اطلاق می‌شد- نیز رواج داشت. [۹] در عرف‌شان چنین بود که اگر کسی وامش را پرداخت نمی‌کرد تبدیل به برده می‌شد [۱۰] و کنیزان را به زنا وادار می‌کردند تا در قبالش پول بگیرند [۱۱] و فرادست را برای قتلِ فرودست قصاص نمی‌کردند و در مقابلِ قتل یک فرادست چند فرودست می‌کشتند [۱۲] در قرآن هم به عاداتی مثل فرزندکُشی [١۳] و زنده‌به‌گور کردن دختران [۱۴] و به‌ارث‌بردن زنان [۱۵] اشاره شده است و همین موارد کافی‌ست تا به عمقِ جهالتِ آنان پی ببریم. جعفر بن ابوطالب می‌گفت: قبل پیامبرﷺ قوم جاهلی بودیم که بت می‌پرستیدیم و مردار می‌خوردیم و مرتکب فحشاء می‌شدیم و به همسایگان ستم می‌کردیم و قطعِ رحم می‌نمودیم و قوی ضعیف‌مان را می‌بلعید [١۶] در چنین جامعه‌ای بود که محمّدﷺ علیه این پلیدی‌ها قیام کرد و به قول خودش «تمام عادات جاهلی را زیر پا گذاشت» [۱۷] اگر زندگی‌ِ او را بررسی کنیم، شگفت‌زده خواهیم شد از این‌که چطور ممکن است کسی با وجود رشد و نمو در این محیطِ ترسناک، تا این حد به تمام زینت‌های اخلاقی آراسته شده باشد. به گواهِ دوست‌ودشمن او به هیچ‌یک از این رذایل آلوده نبود و از همان ابتدا پاکیِ خود را حفظ کرد و به «امین» ملقّب [۱۸] و به صداقت شهره شد. [۱۹] از همان ابتدا از جهالت‌های این جامعه بیزار شده بود و به غارِ حرا پناه می‌برد تا با خدای یکتا خلوت کند و از نابخردیِ این قوم فاصله بگیرد [٢٠] و همین کافی‌ست تا به عجیب‌بودنِ شخصیتِ پیامبرﷺ پی ببریم. همسرش خدیجه (رض) مس‌گفت قبل بعثت هم به مستمندان کمک می‌کرد و مهمان‌نواز بود و صله‌ی رحم به‌جا می‌آورد و در راهِ حق سختی‌های زیادی تحمّل می‌کرد [٢١] به همین دلیل بود که وقتی رسالتش را اعلام کرد، پیروانش از میان فقراء و نیازمندان بودند و اشراف و اغنیاء با وی مخالفت می‌کردند. در محیطی که مردان به زنان هرگونه ستمی روا می‌داشتند و آنان را چنان‌که اشاره کردیم مانندِ کالا به ارث می‌بردند می‌گفت: «بهترینِ شما کسی‌ست که با خانواده‌اش بهترین باشد» [۲۲] و می‌گفت: «من با کسی که حقِّ زنان را بخورد سخت ممانعت می‌کنم» [۲۳] و می‌گفت: «شما را به نیکی با زنان سفارش می‌کنم» [۲۴] و به نقل همسرش عایشه(رض) «لباسش را خودش می‌دوخت و کفش‌هایش را خودش پینه می‌زد» [۲۵] و «در خدمت خانواده بود تا وقتی که اذان را بشنود و سمت نماز برود» [۲۶] و «هرگز زنی را نزد» [۲۷] و برای نشان‌دادن صمیمیت، آب را از جایی می‌نوشید که همسرش از همان‌جای لیوان نوشیده بود [۲۸] و می‌گفت «آیا حیا نمی‌کند کسی که مانند بردگان زنش را می‌زند و آخر شب با او همبستر می‌شود؟» [٢٩] و می‌گفت «برای هر لقمه‌ای که مرد به همسرش بدهد اجری‌ست» [۳۰] و راهِ توبه را «نیکی به مادر یا خاله» [۳۱] می‌دانست و در مقابل یک‌بار توصیه به احسان در مقابل پدر، سه بار در قبال مادر توصیه‌ی نیکی داشت [۳۲] و دختران را «همنشینان گرامی» می‌نامید [۳۳] و زیرِ پای مادر را به جایگاه بهشت تشبیه می‌کرد [۳۴] و یکی از راه‌های ورود به آن را تربیتِ سه دختر معرّفی کرد [۳۵] و می‌گفت: «هرکس به دخترش نیکی کند، این برایش به پوششی در مقابل آتش تبدیل خواهد شد» [۳۶] و می‌گفت «کسی که دختری داشته باشد و آزارش ندهد و به او توهین نکند و پسرش را بر او برتری ندهد واردِ بهشت می‌شود» [۳۷] و به‌قدری دلسوز زنان بود که به ساربان می‌گفت آهسته بران تا شیشه‌ها (منظور زنان) را نشکنی! [۳۸] ادامه دارد...
Telegram Center
Telegram Center
Channel