نقد و بررسی ادعای عدم زندگانی حضرت محمد علیه السلام و عدم اعتبار تاریخ اسلام
برخی ادعا میکنند که تاریخ اسلامی تعریف شده برای ما نادرست است، روایات اسلامی قابل اعتماد نیستند و با دیگر منابع تاریخی سازگاری ندارند، برخی این بیانات را تا حدی پیش میبرند که میگویند شخصی به نام محمد پیامبر در تاریخ وجود نداشته است.
((در ابتدا میگوییم، در خصوص زندگانی شخصی که در اوایل قرون وسطی زندگی می کرده چگونه دلیلی می توان ارائه کرد؟
بنابر مشاهداتی که در برخی صفحات مجازی ضد اسلامی داشتیم، و هیچ تعجبی هم نکردیم، این افراد تقریبا انتظار دلایلی مانند ویدئو های ضبط شده و شناسنامه و اسناد تولد را دارند.
یافتن اینگونه دلایل در خصوص زندگانی انسانی که در اوایل قرون وسطی زندگی میکرده، واضحا غیر ممکن است.
اگر انتظار دلیلی "قطعی" در خصوص زندگانی هر شخصی که تصور میکنید در آن دوره زندگی میکرده را دارید، تا ابد منتظر بمانید، نخواهید یافت!
اما اسنادی که در آن دوره به نام آن انسان نوشته شده اند و یا اسنادی که تاریخ دان ها در آنها به اشکال مختلف در مورد آن شخص بحث کرده اند، می توانند بار دلالت را به دوش بکشند.
البته بزرگترین دلایل دیده شده در خصوص وجود و زندگانی حضرت محمد ص، قرآن کریم، احادیث، سیره های دوره اولیه و فعالیت های تاریخ اسلامی می باشد.
بعضی ها ممکن است بگویند: "خوب است، اما اینها ذاتا اکثرا آثار مسلمانان هستند، آیا می توانیم انتظار بی طرف بودنشان را داشته باشیم؟"
اما جواب این سوال بایستی "بله" باشد.
زیرا در مدت زمان بسیار درازی هیچ گونه روایت و یا اثری در خصوص زندگی نکردن شخصی به اسم حضرت محمد ص، به دستمان نرسیده است.
اما برخلاف این، آثاری که وجود داشتن او را و زندگانی او را بیان می کنند بسیار بسیار موجود اند.
بیان سخنانی مانند: "تمام این آثاری که پیامبر ص را موضوع بحث قرار داده اند، چه آثار نوشته شده توسط مسلمانان، چه آثار نوشته شده توسط غیر مسلمانان، همگی توسط گروهی عرب جعل شده اند، قرآن کریم را هم همان مردم عرب نوشته اند."
چیزی جز ارائه یک "تئوری توطئه" بیاساس نخواهد بود.
زیرا بنابر علم تاریخ، که سعی در ارائه بهترین توضیح برای اطلاعاتی که در دست داریم دارد، ظهور ادبیاتی کلان در خصوص زندگی شخصی که در آن عصر زندگی می کرده و عدم وجود هیچ سخنی در خصوص خلاف این امر، البته که دلیلی بزرگ در خصوص زندگی کردن آن شخص خواهد بود.
اشخاصی که چنین ادعا و تئوری توطئهای را ارائه میکنند، تمام تاریخ را بدون هیچگونه تکیه گاه و منبعی، از اینکه آن مردم چطور شروع به نوشتن کتابی مانند قرآن کریم کردند بگیرید تا اینکه آن مردم چطور در مقابل آن همه مشرک مجادله کرده اند را، بنابر ذوق و هوس و علاقه خود از اول مینویسند.
پس در نتیجه، اکثریت قاهر تاریخدانان شخصیتی تاریخی بودن پیامبر اسلام ص را قبول کرده اند.
اما جوابمان به اشخاصی که می گویند؛ "اما نبود پیامبر به عنوان شخصیتی حقیقی امری ممکن است." اینگونه میباشد:
علم تاریخ سعی در ارائه عاقلانه ترین توضیح برای اطلاعات موجود در دستمان دارد و بهترین توضیح وجود ادبیاتی کلان در خصوص اسلام نیز البته که قبول زندگانی حضرت محمد ص می باشد.
ممکن بودن عدم زندگانی حضرت محمد ص، همانند ممکن بودن اینکه فردا خورشید طلوع نکند و یا ممکن بودن اینکه الان ما در درون یک رویا باشیم، ممکن است.
اما ممکن بودن این امور، اتخاذ کردن دیدگاهی منفی و مخالف را البته که غیرمنطقی نمی کند، یعنی باور به اینکه فردا خورشید طلوع خواهد کرد، باور به اینکه جهان خارج حقیقتا وجود دارد، باور به اینکه مادرتان یک ربات هوشمند بسیار زیرکانه طراحی شده نیست، باور به حقانیت زندگانی حضرت محمد و ... غیر منطقی نیست.
اگر ادعا شود حضرت محمد وجود نداشته، لازم می شود که ادبیاتی بزرگ و کلان را که بیان میکنند ایشان وجود داشتهاند و موضوعات بسیاری را توضیح می دهند، بدون هیچگونه لزومی به سطل زباله بی اندازیم.
اگر ادبیاتی کلان را به سطل زباله می اندازیم، لازم است که برای اینکار، توضیحی معقول ارائه دهیم.
اما کسانی که میگویند حضرت محمد ص حقیقتا وجود نداشته است، چیزی بیش از یک تئوری توطئه ارائه نمیدهند!
اگر می خواهند اینگونه ادعایی بکنند لازم است که اطلاعات تاریخی را تک تک از اول تا آخر به شکلی معقول و مستند توضیح دهند.
اگر این کار انجام نشود، واضح میشود که مستعد ترین قبول برای عقل، قبول زندگانی حضرت محمد ص خواهد بود.))(۱)