سلام علیکم

من الان سنم نزدیکه شصت هستش ولی با همین وجود الله روشاکرم که به من توفیق داد تا به اندازه‌ی توانم اسلام رو بهتر بشناسم. اگرچه من مسلمان هستم ولی اعتراف می‌کنم اصلاً مسلمان خوبی نبودم، طبق عادتی که از بچگی به ما آموخته بودند نماز می‌خوندم و روزه می‌گرفتم ولی اصلاً لذت نمی‌بردم با همین عقیده بزرگ شدم وازدواج کردم ولی متاسفانه باکسی ازدواج کردم که اگرچه به ظاهر مسلمان بود ولی از نظر عقیده بسیار در سطح پایین بود برای من هم اهمیتی نداشت که نماز نمی‌خونه و یا روزه نمی‌گیره، سالها گذشت و من خودم به تنهایی روزه می‌گرفتم، تا زمانی‌که بچه‌هام بزرگ شدند و اونها با من سحر بیدار می‌شدند، افسوس که تمام عباداتم از روی عادت بود و متاسفانه به فرزندانم هم به همین صورت منتقل کردم تا سرانجام فکر کنم از ۶ یا ۷ سال پیش، ناگهان به فضل و رحمت الهی نمی‌دانم چطور شد که یک دفعه انگار از خواب عمیقی بیدارشدم اگرچه همیشه در ذهنم مدام فکر می‌کردم ما سرانجام به کجا می‌رویم دچار روزمرگی شدیدی شده بودم حالم اصلا خوب نبود. قرآن می‌خوندم ولی اصلاً لذت نمی‌بردم، مخصوصاً روزهای جمعه موقع عصر حالم خیلی بد می‌شد به گونه‌ای که آرزوی مرگ می کردم و به‌طورکلی در برابر مشکلات خیلی زود کم می‌آوردم، اصلاً آدم صبوری نبودم، اخلاقم اصلاً خوب نبود، زودعصبانی می‌شدم، به همه بدبین بودم، از آینده وحشت داشتم، خلاصه خیلی وضعیت بدی داشتم ولی به لطف و کرم پروردگار مهربانم که هرچه دارم از اوست خورشید ایمان در زندگی من درخشیدن گرفت، با چند کانال خوب به توفیق الهی آشناشدم، دوستان ایمانی پیداکردم که از هم‌نشینی با اونها لذت می‌برم چون وقتی با اونها هستم من رو به یاد الله و اسلام می‌اندازند و از این‌که چطور مسلمان بهتری باشیم صحبت می‌کنند، تمام آهنگهای موسیقی و کانالهایی که من رو از یاد الله دور می‌کردند از گوشیم حدف کردم، با کتابهای ردالحادی آقای مرادیوسفی (همیشه برای ایشون دعا می‌کنم، الهی خیر دنیا و آخرت نصیبشون بشه) آشنا شدم که خیلی به من کمک کردند، و همچنین تفسیر شهید سیّد قطب که با مطالعه اینها بود که متوجه شدم چقدر من نادانم، الان هر روز ابتدای صبح حتما باید قرآن رو به توفیق الله باترجمه یک یا دو جز بخونم....

ادامه دارد...

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat