سلام برادر وقتتان بخیر اسم من عبدالرحمن است از کشور افغانستان استان فراه هستم.
میخواستم یک داستان کوتاه از خودم را برای شما و مخاطبینتان بگویم:
من در ایران شهر بیرجند دستفروشی میکردم. همیشه آرزو داشتم قرآن را بیاموزم اما شرایطش را نداشتم، چهار سال با همین آرزو بودم، همیشه به قرآن گوش میدادم با تمام شوق.
اوایل که کرونا در ایران شیوع پیدا کرد من آمدم افغانستان، دو روز گذشت سخت مریض شدم احساس میکردم میمیرم خیلی غمگین بودم.
فقط دعا میکردم خدایا جانم را نگیر، هنوز کار نیکی نکردهام، با این که هیچوقت نمازم را ترک نکرده بودم اما احساس میکردم کار زیادی برای آخرتم انجام ندادهام.
از بیماریم یک سال گذشت بسیار دعا میکردم و میترسیدم که بمیرم.
بالاخره یک روز رفتم کلاس قرآن ثبتنام کردم و با همان حالت مریض طی دو سال قرآن خواندن را آموختم با قواعد تجوید.
الحمدلله به آرزویم رسیدم و قرآن خواندن درست را آموختم،
حالا حداقل روزی ۲ یا ۳ جز قرآن میخوانم و حال روانیام خیلی بهتر شده است.آنتیشبهات: ماشاءالله به عزم و ارادهی برادرمان، ثابتقدم باشید.
@anti_shobahat