📝آیا خدا وجود دارد؟
این سوالیست که همیشه و در زمانهای مختلف پرسیده میشود.
اما میتوان پاسخ این سوال را در خود وحی یافت...
بله وحی! کلام الله...
نکته مهمی که باید بدانید این است که هیچ اختلاف و تناقضی بین استدلالهای عقلی و وحی وجود ندارد.
و قرآن به شکل ساده اما ژرف به این سوال پاسخ میدهد.
همانطور که در آیات ۳۶_۳۵ سوره طور آمده است:
(أم خلقوا من غير شيء و.......)
ممکن است از خودتان بپرسید که آیا پذیرش این برهان مستلزم اعتقاد و ایمان به وحی نیست؟
خیر... لازم نیست ایمان بیاورید که این وحی از جانب خداست.
اما میتوانید از آن خلاصهای از براهین منطقی را در خصوص وجود ما یا تمام موجودات و کل جهان هستی استخراج کنید.
علت این کار را برایتان شرح میدهم ⤵️
قرآن سوالهای اساسی از ما میپرسد که ( ۱.آیا انسان از عدم بوجود آمده است؟ ،۲. یا خودش، خودش را آفریده است؟، ۳. یا از آسمانها و زمین بوجود آمده است؟ )
" بل لا یوقنون "
اکنون، استدلالهای منطقی و حائز اهمیتی پیرامون آغاز خلقت حاصل میشود که میتوانیم از آنها تفسیر جامعی بدست آوریم، بدون اعتقاد به این حقیقت که این کلام از نزد خداست.
همانگونه که قرآن میگوید: انسانی تحت عنوان "مخلوق" یا "محدث" وجود دارد، لذا انسان در ذات و طبیعت خود محدود است و قرآن براساس منطق و تعقل از ما میپرسد که 1⃣ آیا چیزی که پدید میآید و برای خلقت او آغاز و منشأ وجود دارد، میتواند از عدم یا هیچ بوجود آمده باشد؟
(أو خلقوا من غير شيء ..)
سپس میپرسد:( ام هم الخالقون؟ )
که این سوال به امکان خود آفرینی یا آفرینش خود، اشاره می کند ...
2⃣ آیا ممکن است آن چیزی که بوجود آمده و پیدایش یافته، خود، آفرینندهی خودش باشد؟!
این پرسش دالِ بر محدویت ذات انسانی و سایر مخلوقات، به طور کلی میباشد.
بعد از آن میپرسد:
(ام خلقوا السموات والارض؟ )
3⃣آیا چیزی که خود آفریده و خلق شده؟ میتواند چیزی را از خود بیافریند؟
منطق اینجا تجلی مییابد که چگونه یک شیء محدود میتواند آفریدهی یک شیء محدود دیگر باشد؟
پس نتیجه گیری نهایی ما بر اساس تعقل؛ وجود یک خالق است که مخلوق نباشد میباشد که در آیه نوشته نشده اما از استنباط آن حاصل میشود...
از آنجایی که در ادامه میگوید:(لایوقنون)
قرآن از این طریق میخواهد ما را به تفکر دربارهی وجود خالق تشویق کند.
مجددا تکرار میکنم:
وجودِ محدودِ انسان مسائلی را مطرح میکند که برخی افراد بدان معتقدند:
۱.انسان از عدم بوجود آمده است.
۲.خودش خودش را به وجود آورده است.
۳.توسط یک مخلوق محدود دیگر بوجود آمده است.
۴.یا یک خالق مطلقی وجود دارد که این انسان را خلق کرده است...
نکتهی جالب این است که این براهین تنها به انسان محدود نمیشود بلکه میتوان به تمام موجودات یا مخلوقات تعمیم داد و شامل کل جهان هستی میشود.
این سوال در ذهن شما مطرح میشود که آیا جهان محدود است و آغازی برای آن وجود دارد؟
بله ✅
میتوانید از کل دامنهی علمی برای اثبات بهره ببرید اما یک برهان ساده اما عمیق وجود دارد که بر محدودیت جهان و آغاز پیدایش آن دلالت دارد.
✅جهان دارای ویژگیهای فیزیکی محدود است.
یا به عبارت دیگر این جهان پدیده ایست مشروط و محدود به قوانین فیزیکی با صرف نظر از ماهیت آن.
نکتهی مهم درباره موجودات محدود به ویژگیهای خاص، این است که هرگز نمیتوانند آفرینندهی خود باشند.
یعنی عوامل خارجی یا یک وجود خارج از ماهیت آنها وجود دارد که باعث پیدایش آن خواص یا ویژگیها شده است...
بنابراین اگر برای مثال قطعه سنگی را در دست بگیرم و بگویم این سنگ جاودانه است حتما به من می خندید!
چون بقای این سنگ محدود به شرایط فیزیکی خاص است.
حتی اگر آفرینش آن سنگ را ندیده باشید، میدانید که با توجه به محدودیت آن، نمیتواند آن ویژگیها را به خود ببخشد یا آفرینندهی آنها باشد.
به این صورت اگر این قطعه سنگ را همان جهان تصور کنیم، همین قاعده برآن منطبق میشود.
چرا که جهان نیز همچون سنگ محدود به قوانین و شرایط خاص فیزیکیست و خود نمیتواند آن ویژگیها را به خود بدهد.
پس جهان نیز محدود است!
و قطعا آغازی برای خلقت آن وجود دارد و یک وجود خارجی آن را آفریده است.
این یکی از راههاییست که از طریق آن محدودیت جهان ثابت میشود.
اما روشهای دیگری نیز موجود است، میتوانید آنها را کشف کنید.
هدف، اثبات محدودیت جهان است که براساس آن میتوان منطق قرآنی و منطق رایج عموم را باهم انطباق داد.
بیایید این انطباق را انجام دهیم:
#برهان_وجود_خدا