Forwarded from نوشته ها و فایلهای برگزیده ناصر فکوهی (Nasser Fakouhi)
باد کاشتن و طوفان درو کردن
درباره فاجعه مرگ ِ مهسا (ژینا) امینی پس از دستگیری به وسیله گشت ارشاد
ناصر فکوهی
به عنوان یک انسانشناس و یک جامعهشناس که تخصص عمدهاش آسیبشناسی اجتماعی است، سالهاست هشدار میدهیم که شرایط ایران به صورت پیوسته به سوی آنومیک شدن پیش میرود. در شرایط آنومیک بنا بر تعریف، باید انتظار هر پدیده ویرانگر اجتماعی را در کوتاه و درازمدت داشت: از شورشها و ناآرامیهای شدید شهری تا حتی جنگها و درگیریهای بزرگ بر پهنه سرزمینی، فروپاشی اجتماعی، تخریب گسترده زیرساختارها و روساختارهای جامعه و غیره. دلیل این حرکت آرام اما پیوسته - که در همان حال دلیل تکرار اغلب بیحاصل ِ چرخههای خشونتبار سرکوب فرادستان علیه فرودستان جامعه نیز هست- بیش و پیش از هر چیز به نارکارآمدی و ناکارایی تصمیمگیرندگان و خشونت و فساد مسئولان در طول چندین دهه مربوط میشود. این افراد، با بهانه کردن دشمنان خیالین، سوء استفاده از قدرت و زورگویی و پاسخگو نبودن؛ و بیش از همه با سوء استفادههای مکرر خود از اعتماد مردم تا بالاترین حد ممکن، به حقوق آنها تاختند و لگدمالشان کردند. بردباری و تحمل خارق العاده مردم ما در برابر هجوم و تجاوز گسترده علیه حقوق اولیهشان - از حقوق اجتماعی و سیاسی گرفته تا حقوق اقتصادی و امنیتی و سیاسی و فرهنگی و سبک زندگی- خود را در مشارکت پی در پی آنها در انتخابات ِ ولو انتصابگونه و به شدت زیر فشار و غیرعادلانه، نشان میداد: آنها امید داشتند، ولو اندکی امید، به آنکه بتوان با پرهیز از هر گونه خشونت، عقل سلیم را به بالادستان بازگرداند. اما نتیجه همواره یکسان بود: هربار، انتخابشوندگان با وعده و وعید انتخاب میشدند و ابتدا بر امید آنها میافزودند و هر بار که اندکی از انتخابات میگذشت باز هم، همگان می دیدند که در بر همان پاشنه میچرخد و فشار و تجاوز و ضربات سنگینتری نثار مرددم میشود. اما، هر پیالهای هر اندازه هم بزرگ باشد، روزی با قطرهای سرریز میشود. بدن بیجان ژینا امینی امروز این قطره است. و گویی این بار - و حتی اگر «این نیز بگذرد» - دیگر جایی چندان برای قطرات بیشمار آتی باقی نمانده است.
در این حال ندانمکاری در سالهای اخیر تا به جایی پیش رفته که دایره حکمرانی کوچکتر و کوچکتر شده، و جای سیاستهای مثبت اقتصاد ضابطهمند و غیر فاسد ِ انسان محور و ایجابی، جای همافزایی و بالا بردن اقتدار دولتی مردمگرا را از طریق پهناور کردن هرچه بیشتر قاعده هرم قدرت، جای به رسمیت شناختن حقوق اقلیتهای مختلف و بالا بردن حجم طبقه متوسط اقتصادی و در یک کلام جای عدالت و آزادی اجتماعی را بدترین و خشونتبارترین و بیمسئولیتترین سیاستهای منفی اقتصاد ِ بازاری بیضابطه و نولیبرالی و رانتی و فاسد، بازار سودجویان تداوم تحریمهای اقتصادی و بازار ِ سرمایه محور و رویکردهای سلبی و پایین بردن اقتدار دولتی، آن هم دولتی الیگارشیک، از طریق کاهش سطح قاعده هرم آن، دامن زدن به فاشیسم ملیگرایانه و نفی حقوق اقلیتها و کاهش و حتی درهمشکستن طبقه متوسط اقتصادی گرفته است.