📚کش آمده در زمان: بالهایی در صندوق
✍«بالهایی در صندوق» حاصل روزهایی است غرق شده در سکوت، در ایران و روزهای نخست مهاجرت، دربارهی جایی که میتواند هر کدام این مکانها باشد یا نباشد. به عنوان نویسنده این متن و متن پیشینی از این دست که منتشر کردهام هنوز نمیدانم که آیا باید نام این قبیل کشتی ذهنی را داستان بگذارم یا نه. چه داستان معمولا حاصل فهم نویسندهای حرفهای از رویدادی در جهانی ذهنی یا جهان واقعی است، امری که میتواند ساخته ذهن او باشد یا به جایی یا جهانی انضمامی مرتبط. بالهایی در صندوق اما اینگونه نیست. آن را نویسندهای حرفهای ننوشته، کسی آن را نوشته که با بازی خیال زندگی میکند از این رو من گرچه نویسنده این متن هستم اما همراه شمای خواننده میشوم تا جهانی که در ذهن من خلق شده و بیرون آن تجسمی در کلمات یافته است را بازخوانی کنیم.
«بالهایی در صندوق» همانگونه که در نخستین صفحه کتاب اذعان شده ربطی به تاریخ ندارد اما میتواند وامدار بستری یا رویدادی تاریخی باشد. ماجرایی است چند لایه و حاصل مواجههی پیچیده و بلندمدت چند شخصیت که هر کدام داستان دیگری را از نگاه خودش بازمینمایاند و از این رو شاید هیچکدام ما خوانندگان به ضرس قاطع در نهایت ندانیم که کدام روایت عینیت رویداد است و کدام نیست. برای من هم به مثابه نویسنده٬ ماجرا به همین شکل است، در هم تنیده و دوار، بیآنکه داستانکهای این ماجرا لزوما ناقض هم باشند یا حتی هم را کامل کنند.
برای شمایی که ممکن است در دوراهی خواندن یا نخواندن بالهایی در صندوق باشید، احتمال دارد این پرسش پیش بیاید که اگر نویسنده خودش را داستاننویس نمیداند اصلا چرا این ماجراهای ذهنی را مینویسد؟ برای من این نوشتهها حاصل کشآمدن زمان هستند، کشآمدنی که پس از، از دست دادن شغل معلمی در سال هشتاد و نه تا امروز تجربه کردهام. این نوشتهها حاصل دیالوگی درونی است که رشد میکند و در تن کلمات به روی کاغذ میآید. به این دلیل شاید در درون خود حامل واگویههایی باشند از داستان روزگاری یا نسلی که من زیستهام.