https://t.center/+N1D7hIt8eKhhMDA0
Mental word
#part_5
-روژان مامانم بدونه شورت رو چیز بابام سواری میرفت بیا شلوارتو درارم
+اخه دانیال زشته
-چه زشتی ما الان داریم بازی میکنیم دیگه
+دانیال دستشو گذاشت رو هلوم با دست دیگش هدایتم کرد سمت چیرش حالا دوتامون ل خت بودیم
+دانیال اگه یکی بیاد چی
-هیشکس نمیاد روژان تکون بخور
+رو پاش تکونی خوردم که خیسی چیزیو حس کردم
بهشتم پر از اب بود
-دانیال دستشو به هلوم زد و تو دهنش کرد
+بابام برا مامانم و میخورد خیلی خوشمزس
سره چیزشو لای بهشتم گذاشت که ناله ای کردم خیلی خوب بود لعنتی خیلی خیس شده بودم و بین پاهام نبض میزد که با تکونی که خوردم رفت توم .....
https://t.center/+N1D7hIt8eKhhMDA0
«زمان حال »
هوزم درک نمیکنم چرا دانیال بهم تعرض کرد بعد از چنسال که فهمیدم واقعا چه بلایی سرم اومده زندگیم بهم خورد و به کسی نمیتونم اعتماد کنم
دانیال یه تنه رید به زندگیم و یهو گورشو گم کرد و رفت
نمیدونم الان کجاست یا چیکار میکنه ولی به اندازه ای که از مامانم متنفرم از دانیالم متنفرم اون هرروز منو به بهانه های مختلف تو اتاقش میبرد و دستمالیم میکرد تا وقتی که باباش مرد و گورشونو گم کردن
دیر فهمیدم چه بلایی سرم اومده.
https://t.center/+N1D7hIt8eKhhMDA0https://t.center/+N1D7hIt8eKhhMDA0https://t.center/+N1D7hIt8eKhhMDA0