یادداشتی بر نمایشگاه دفترچه طراحی
✒️[در زمانه ای که پیوند انسان معاصر با تکنولوژی پیوندی ناگسستنی ست ارزش نهادن به سنتی ترین متریال طراحی، کاغذ، امری همچنان قابل توجه است.
با ورق زدن طراحی های روزمره ی هنرمند خواه ناخواه وارد فضایی می شویم که آن شخص برایمان خلق کرده، نه فقط سوژه ی مورد نظر بلکه فضای خالی صفحات، ترتیب طراحی ها، رنگ و بافت صفحات همه و همه راوی سرزمینی هستند که فقط با مشاهده گری مان می توانیم آن را کشف کنیم.
با نگاهی اجمالی به اسکچ بوک های داوینچی، دلاکروا ،پیکاسو، و حتی معاصرانی چون هاکنی می توانیم به روشنی دریابیم که شماری از این طراحی های روزمره حاوی تجربیات و دریافت های لحظه ای این هنرمندان و یا محلی برای ثبت اولین ایده های آنها هستند. حتی فریدا کالو پا را فرا تر میگذارد و ما شاهدِ آوارِ روزمره ای هستیم که تداعی گر یک چیز است: خاطرات روزمره ی تصویرسازی شده سرشار از نمادها و نگاهِ ویژه ی
اکسپرسیو هنرمند.
دفتر طراحی روایتگر زیست هنرمند و احوالات درونی و ناپایدارست…ابژه ای به مثابه ی مأمنی در برابر مراودات واقعی با افراد واقعی تر. ما در صفحات با خطوطی مواجه میشویم که بویی از تظاهر نبرده اند:
خلوصِ روایتگری عواطف و بینشِ یک مشاهده گر.
و به عقیده ی من هنر، آن زمانی درک میشود که کسی طراحی های هنرمند را ورق می زند و آن را به نوبهی خویش، تفسیر کند.معمول ترین چیزها معمولا مورد بی توجهی قرار می گیرند، هرروز آنها را میبینیم و از آنها غافلیم. اما هنرمند با نگاهی نو به این کسان و اشیا به آنها هویتی تازه می بخشد.
و به قول جان برجر مرز میان آن چه که می بینیم و آن چه که می دانیم چندان قطعی نیست.هرشب غروب خورشید را می بینیم. می دانیم که زمین در حال گردش به دور خود است.اما دانش ، توضیح وتفسیر، هیچگاه کاملا با دیدن همخوان نمی شود.]
/شبنم دانایی/
@Anjoman_elmy_naghashi 📎