🔴سینا رسولزاده کولبر کودکی اهل نلاس از توابع شهر #سردشت، روز سهشنبه هشتم خردادماه ۱۴۰۳، با تیراندازی مستقیم نیروهای هنگمرزی در نوارمرزی ههنگهژال #بانه کشته شد.
نیازی نیست نه صدا را بشناسید و نه تصاویر را؛ صدا را چند بار با دقت گوش دهید تا به عمق این تراژدی پیبیرید. صدا بیشتر از این کە حرف بزند، شبیە گریە میماند، گریه کودکانی که به سوگ همبازی دوران کودکیشان نشستهاند. از آن گریەهایی کە بعدشان سکوت و تنهایی عظیمی بە جهان میآورد. آن گریستنهایی کە بعدشان صدا و سکوت، هر دو بیقرار میشوند! اینها دوستان و همبازی های #سینا_رسولزاده هستند که اینچنین بر مزار او زار میزنند. این کودکان، در سنی که باید بازی کنند و درس بخوانند هر روز اینگونه با مرگ رو در رو میشوند. نظم سرمایه دارانه و زیرمجموعه آن حکومت اسلامی کودکی و زندگیهای بسیاری را به نابودی کشانده است. کودکان بسیاری را بهعنوان #کودک_کولبر، کودک و نوجوان #سوخت_بر به حاشیه میراند.
من ئەو کەسەم هەموو ڕۆژێ هەی ژین هەی ژین ژیانی ئەمڕۆم ئەفرۆشم بۆ کڕینی نانی سبەی ئەمڕۆش دیسان هاتوومە دەر هەی ژین هەی ژین ژیانی ئەمڕۆم بفرۆشم بۆ کڕینی نانی سبەی لێم ناکڕێ خاوەنی نان لێم ناکڕێ هەنایەکم تەنگاو ئەکات تین و گەرووم ئەی داد هەی داد هەی داد هەی دا لەم بازاڕە بێڕوحمە دا ژیان هەرزانترە لە نان
#کودک_کولبر ۱۲ ساله، با جثهای نحیف و باری ۱۶ کیلویی بر شانههای کوچکش، زندگیش را هر روز در غم نان به فروش گذاشته و فراتر از افسوس، که قیمت نان بالاتر از جان اوست. کودکی با رنج بسیار و مشقت فراوان در کوههای سرد و بیرحم پی لقمهای نان و کمک به خانواده؛ در کوههایی که بوی خون میدهد و جای جای آن در کنار صخرهها، گلهای درد میروید...