فاطمه حيدرى، خواهر #جواد_حیدری، از کشتهشدگان اعتراضات #زن_زندگی_آزادی با انتشار ویدیویی از حضور لیلی مهدوی، مادر #سیاوش_محمودی، بر آرامگاه برادرش، خبر داد.
خانم حیدری، نوشته است: «مامان لیلا بر مزار برادرم، جواد رو خطاب قرار داده و گفت:برای سیاوش در آسمونها پدری کن..فاصله سنی جواد و سیاوش ۲۲ سال است. آدمهایی از دو نسل متفاوت که برای یک هدف مشترک جنگیدن و کشته شدند»
فاطمه حیدری در انتهای این متن با اشاره به محدودیتها و فشارهایی که از سوی حاکمیت بر لیلی مهدوی به دلیل دادخواهی وارد میشود، میگوید: «داستان زندگی لیلا مهدوی داستان تنهایی و استواری است.»
جواد حیدری، مهندس کشاورزی، ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات در شهر قزوین با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شد.
سیاوش محمودی، ۱۶ ساله، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ و چند روز پس از آغاز اعتراضات تهران ، بر اثر اصابت گلوله نیروهای حکومتی کشته شد.
🔴 مادر سیاوش محمودی بر مزار حمیدرضا روحی حاضر شده و خطاب به مادر حمیدرضا میگوید «حمیدرضا جان سلام من را به سیاوش برسون، بهش بگو دل مامان خیلی براش تنگ شده، بگو تا جون دارم راهتون رو ادامه میدم». مادران داغدار قیام ژینا درست در حزنآلودترین لحظاتشان چنان به سایرین درس مقاومت و ایستادگی میدهند که دیگر حرفی برای گفتن نمیماند. مادران داغدار این روزها غصه و ماتمشان را تبدیل به سوختی برای ادامهی قیام کردهاند. زندهباشید شما که حضورتان خاری در چشم جلادان ارتجاع اسلامی است. یکشنبه 29 آبان 1401 #حمیدرضا_روحی #سیاوش_محمودی #قیام_ژینا #قیام_زندگی #ژینا_امینی #مهسا_امینی
🔴مادر #علی_سیدی کشته شده در خیزش انقلابی در پرند بر مزار #سیاوش_محمودی که با گلوله ماموران حکومت در علیآباد تهران جان باخت مادران دادخواه یکدیگر را پیدا میکنند #مهسا_امینی
🔴«سیاوش عزیزم خونت رو پس میگیرم!» «مهسا حدیث سیاوش، ایران مثل آتش!» «این گل پرپر شده، هدیه به میهن شده!» «تو سفرهمون نمونده لقمهنونی! خامنهای یک روز دیگه نمونی!» «مهسا حدیث سیاوش، آتش جواب آتش!»
'مراسم چهلم #سیاوش_محمودی در بهشت زهرا تهران، ۱۰ آبان'
🔸بحران کرونا به ما نشان میدهد که چگونه باید جامعهی خود را به گونهای دیگر سامان دهیم. مفهوم «ضروری برای سیستم» [یا: ضامن بقای سیستم] در حال حاضر رنسانس قابل توجهی را تجربه میکند. در پی بحران اقتصادی سال 2008، این مفهوم در ارتباط با نجات مالی بانکها توسط دولتها بهکار برده شد. بانکها بهظاهر مسبب بروز این بحران بهحساب میآمدند و برآشفتگی عمومی بسیار بالا بود. اصطلاح «بانکهای دارای وضعیت اضطراری»، اصطلاح پوچ سال 2008 نامیده شد. دولت فدرال وقت در آلمان کل یک شاخه اقتصادی را «ضروری برای سیستم» اعلام کرد و بنا بر آن، پایه و اساس برای این حمایت مالی را ایجاد کرد. و واقعا: اگر بحرانِ آنزمان، بهعنوان بحران واسطهی پولی فهمیده شود، ارزیابی نقشآفرینان اصلی این واسطه بهعنوان ضرورت سیستم کاملاً بهجا خواهد بود. این یکی از تناقضات درونی «اقتصاد ما» است که به آنچه ما را بهسمت بحران سوق میدهد گره خوردهایم، همانطور که معتاد به مواد مخدر به آمپولی وابسته است که او را به نابودی میکشد.
🔸 پس چه چیزی برای سیستم ضروری است؟ همان زمان برای خیلیها نیز کم کم روشن شد که پشت این درک از «ضروری برای سیستم» کاسهای زیر نیم کاسه است. با اینحال، در آنزمان اعتراضات نه بر علیه منطق [ذاتی] سیستم که بحران از درونش سر برآورده بود، بلکه تنها در مقابل سرمایه مالیِ ظاهراً «بد طینت» بود که با اقتصاد واقعی ظاهراً «خوش طینت» تقابل داشت. برای روشنشدن موضوع: اینجا موضوع دو روی یک سکه است. هردو به یکدیگر وابسته هستند و نمیتوان یکی را بدون دیگری تصور کرد. امروز میبینیم که طیف وسیعی از شاخههای اقتصادی بهعنوان «ضروری برای سیستم» طبقهبندی میشوند. از جمله بانکها، اما بیشتر آنها بخشهایی هستند که خدمات و محصولاتشان مستقیما نشان میدهد که چرا ما برای ادامه زندگیِ (بقا) خود بدان نیاز مبرم داریم: تامین آب و انرژی، تغذیه، بهداشت، سلامت، مراقبت و نگهداری، حمل و نقل و ترافیک، رسانهها و اینترنت و غیره...
🔸 دنیایی که در آن بتوانیم نه تنها در امنیت زندگی کنیم، بلکه حتی یک زندگی خوبی هم داشته باشیم، باید بتواند بدون آن چیزی تحقق پذیرد که من از آن بهعنوان «هستی [اقتصادی]» نام بردم. رابطهی اجتماعی باید در راستای نیاز انسانها و الزامات مادیایکه این نیازها را برآورده کند، جهتگیری کند، نه دیگر برای ارزشافزاییِ حداکثرِ سرمایه. هرچند این پاندمی امروزه حساسیت ما را برای شناخت فعالیتها و محصولاتی که واقعا ضروریاند بالا برده است، اما ما قادر نیستیم همهی فعالیتهایی را که امروز سکوت و سکونشان بهتر از حضورشان میبود، به آمرزش سکوت و سکون ابدی بسپاریم. ما به این پی بردیم که چه چیزی ضرورت است. اکنون به سیستمی یا بهتر بگوییم: پیوندهایی برای زندگی نیاز داریم که با این ضرورت همخوانی دارد. تا به این طریق بتوانیم بیتردید از «ضروری برای سیستم» صحبت کنیم.