اونها موفقیت در یک کار هستند. کار به معنی نیوتنی اون. مثل جابجایی جسم از آ به ب (که البته همونم یک مسئله فلسفی داره، مثل وقتی که در ساختن سد موفق میشویم، بعد میفهمیم اکوسیستم رو به فاک عظما داده. در اون صورت میتونیم بگیم موفق بودیم؟ که بعد مجبور میشید یک پرانتز زمانی قراردادی برای خودتون در نظر بگیرید و بگید در داخل این پرانتز کارمون موفقیتآمیز بود، که بعد مجبور میشید سر اینکه سر و ته اون پرانتز کجا قرار بگیره دعوا کنید). موفقیت در کارهای نیوتنی نمیتونه به کلیت زندگی هم بچسبه. چون زندگی یک کار نیست، یک حسه. در مورد دو تا پلنگ که یکیشون دائما از تلههایی که انسانها براش گذاشتن فرار کرده، و اون یکی هیچوقت در معرض تله نبوده، و هر دو به اندازه میانگین گونهشون عمر کردن، میتونی بگی زندگی یکی موفقتر ازون یکی بوده؟ نه. هر دو حیات رو حس کردند، و رفتند.