تأثیرگذاری معدل بر کنکور که این روزها تیتر میسازه (که معادل بقیه ورجه وورجههای حکومته که ادعای بهبود داره اما در واقع جابجایی رانت از یه آخور به آخور دیگهست، و این بار از سمت بیزینس کنکور، که دیگه مستهلک شده، به سمت مدارس خصوصی که توسط خانوادههای الیگارشی اداره میشن. مثل گرانسازی بنزین که ربطی به آلودگی و مصرف نداره و یک دعواست بین قاچاقچیان و تولیدکنندگان. و مثل موضوع افغانهاست، که یه روز برای سپاه قدس ازشون سربازگیری میکنند و یکروز دیگه علیهشون نفرتپراکنی میکنند، چون اون سربازگیری منفعتی داره و این نفرتپراکنی منفعتی دیگر. و البته همه نقششون رو به خوبی بازی میکنند. هم پوزیده مدرسهسازی رو به سپاه میسپاره و مقداری پولشویی اونجا انجام میگیره، هم بسیجی به عنوان خر حمال چهارتا آجر میچینه، و هم کل این نمایش جهاد مدرسهسازی، بیزینس مدرسه پولی رو بالانس رسانهای میکنه)، من رو یاد یه دبیر کنکور انداخت که حزباللهی بود، اما برخلاف بقیه حزباللهیها طرفدار زیاد داشت. چون فقط تمرکز کرده بود روی تدریس و آماده کردن شاگردانش برای تست زدن، بدون اینکه پولی ازشون بگیره. توی کلاسش یک جمله هم درباره حکومت نمیگفت. ابدا چیزی رو تبلیغ نمیکرد، و خبری از آیه و حدیث هم نبود. با اینکه جلوی مادر بچهها سرش رو پایین مینداخت، اما بین مادر چادری و مادر شل حجاب هیچ تفاوتی قائل نمیشد. ازون زحمات چیزی هم گیرش نمیاومد جز اینکه همون مادرها که طرفدارش شده بودند گهگاه ربع سکهای بش هدیه میدادند.
با خودم میگفتم چه شانسی آوردیم که از جنس این حزباللهی فقط چهار پنج تا بشه در کل ایران پیدا کرد. اگه همشون مثل این بودن کار تمام بود. چون حتی نوبت به اینکه درباره فاشیست بودن اینها چیزی بگیم هم نمیرسید. اول مردم ازینها حالت تهوع داشتند بعد قضیه فاشیسم و دیکتاتوری و اینها رو شنیدن. اگه قرار بود مرید مرامشون باشند، پرونده همونجا بسته میشد.
اما در واقع خوششانسی در کار نبود. ذات این تشکیلات طوری طراحی شده که نتونه ازین سرباز معنوی خودش استفاده کنه. چون قدرت رو دارای اصالت فرض کرده. از همون روزی که گفت حفظ این نظام اوجب واجبات است، این فرض رو داشته. و این یعنی به صورت کاملا طبیعی و ارگانیک، عوضیترها میان بالا و بقیه اوت میشن. تو بازیای که توش قدرت اصالت داره، این مفلوک هیچ شانسی نداره و به حاشیه میره. و چون به حاشیه میره ازش استفاده نمیشه، و چون ازش استفاده نمیشه خود این تشکیلات تضعیف میشه.
اقتدارگرایی، مثل سیگاریه که فکر میکنند اگه نکشن نمیتونند دوام بیارن، ولی چون میکشن دوام نمیارن.